قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

گوشه ای از ناشینده ها از زبان خانم معینی عضو سابق تشکیلات رجوی در آلمان در گفتگو با انجمن زنان

انجمن زنان ایران: خانم معینی سلام، خیلی خوشحال هستیم ازاین مدت آشنائی با شما و به خود می بالیم از اینکه شما را در کنار خودمون می بینیم، خیلی دوست داریم بدانیم که بر شما بعنوان یک شاهد دیگر چه گذشته است، برای کسانی که دوست دارند با شما آشنا بشوند کمی از خودتان بگوئید از ناشنیده ها و اینکه سرگذشت شما چه بود؟
خانم معینی:

در این حرفه ای که هنوز نفهمیدم انتخابش از سر عشق بود یا عقل افسوسم بابت آنچه کرده ام نیست، بلکه از بابت آن چیزهائی است که نکرده ام

با سلام به شما و همه هموطنانم من زهرا معینی متولد 1347 تهران هستم.

من ماه آبان 1365 با آقای محمد حسن بهشتی ازدواج کردیم و بهمراه هم و با طرح و توصیه رهنمودهای تشکیلات رجوی، ایران و خانه و خانواه را ترک و وارد پاکستان و تشکیلات رجوی شدیم مانند سایر گرفتاران دیگر ریل کنترل و تفتیش عقاید روی ما نیز شروع شد

عکس مراسم ازدواج خانم معینی و آقای محمد حسن بهشتی

سپس خرداد 66 به بغداد منتقل شدیم و بعدا در سال 1367در عملیاتی موصوم به فروغ شرکت کردم

1370 با سرفصل جدید دستور تشکیلاتی طلاق با رهبری رجوی هر گونه ارتباطی بین من و همسرم بود قطع و طلاق تشکیلاتی انجام شد

1372 در اکیپی جزو همراهان مریم رجوی به فرانسه و اورسورواز منتقل شدم و با ماشین در یک اکیپ سه نفره به آلمان آمدیم

1373 در جریانی که برایتان مفصل خواهم گفت مناسبات تشکیلاتی این سکت را ترک کردم

آنها قصد داشتند من را مجدد به عراق برگردانند

از سال 73 تا آشنائی با شما من سکوت کرده بودم

 

 

 

 

انجمن زنان: آیا ورود به سازمان خواست شما بود و چگونه سر از عراق در آوردید؟

خانم معینی:

نه برای اینکه در خرداد سال 65 خانواده آقای بهشتی(خانواده همسرم که در جریان طلاقهای اجباری به فرمان رجوی از همدیگر جدا شدیم)

به خانه ما برای خواستگاری آمدند و از من برای پسرشان خواستگاری کردند. بعد از اینکه پدرم با آقای بهشتی صحبت کرد که اگر قرار است با من ازدواج کند چر خودش برای خواستگاری نیامده به پدرم گفت که تصمیم به رفتن به سازمان مجاهدین خلق دارد و چهار ماه صبر کنید تا مشخص شود. اگر رفتم که هیچ اگر نرفتم می آیم ازدواج می کنیم

پدرم گفته بود اگر می خواهی بروی هیچ وقت خانه ما نیا بعد پدرم با من نتیجه گفتگویش با ایشان را با من در میان گذاشت

بعد از سه ماه و ده روز بهترین و صمیمی ترین دوستش را پیش خانواده ما فرستاده بود که او بیاید بگوید می خواهد اجازه بگیرد که به خانه ما بیاید و گفته بود بگوید که دنبال زندگیش است و دیگر قصد رفتن و مبارزه ندارد

با این شرط که اطمینان به پدرم داد که می خواهد زندگی کند و قصد مبارزه ندارد و پدرم هم به من گفت که من شما را کمک می کنم و البته دوستانش هم کمکش کردند برای اینکه او 5 سال هم زندانی بوده است

پدرم می گفت که باید به همه جوانها شانس بدهیم برای زندگی کردن و محمد حسن گفت که هر چقدر دوست دارید مهریه اش باشد

و ما با هم به این ترتیب 29 آبان 1365 ازدواج کردیم

درست سه روز بعد از ازدواج ما بود که دیدم او رادیو مجاهد گوش می کند همان شب به من گفت که ارتباطش وصل شده است و می خواهد که برود.

من موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم چکار باید بکنیم خانواده من با ایشان صحبت کردند که این چه حرفهائی است که می شنویم او گفت اینطوری نیست که زهرا گفته و هنوز صد در صد نیست اشتباه شده و گفت زهرا خودش هم می داند من دنبال کار هستم ولی کار پیدا نمی کنم اگر هم بخواهیم برویم بچه های سازمان به ما کمک می کنند که به آلمان برویم و در آنجا به همه لحاظ در رفاه هستیم و ما فقط هواداری می کنیم

به پدرم گفت چه خوب می شه شما هم بیائید با هم برویم که پدرم گفت نه من در زندان بودم که پدرم را از دست دادم و نمی خواهم که مادرم و …. از دست بدهم می خواهم به آنها خدمت کنم

بعد از چند روز به پدرم گفت رفتن ما منتفی شد و مثل اینکه قرار بر رفتن نیست

در همان زمان بود که صدام و برقارستون تهران و سر آسیاب را بمباران کرد

همسرم من را بهمراه خانواده اش به شمال ایران کلار دشت خانه خواهرش برد که ما آنجا در امان باشیم

و خودش به تهران برگشت و گفت که کار پیدا کرده ام بعد از یکی دوهفته که ما در شمال بودیم آمد آنجا وما به تهران برگشتیم

چهارم فرودین سال 66 بود که همسرم به من گفت: ما برای ماه عسل به جنوب می رویم هر چی پول و طلا داری بردار که بعد از جنوب رفتن می خواهیم به مشهد هم برویم و بلیط هم به من نشان داد

ما برای ماه عسل حرکت کردیم در مسیر به من گفت شاید برویم خارج از ایران شاید هم نه اما در عمل من را بدنبال خودش برد به ایرانشهر مرکز استان سیستان بلوچستان و در نهایت پاکستان و پایگاه رجوی سر در آوردیم، ما یکماه ما تو راه بودیم و بعد از رسیدن به کراچی پایتخت پاکستان از طرف سازمان دنبال ما آمدند و معلوم شد که همه اینها توطئه و طرح سازمان برای به دام انداختن من و همسرم بود

بعد از ورود به پایگاهشان در پاکستان سازمان مجاهدین خلق همسرم را  از من جدا کرد و به من گفتند تو به ایران برگرد ازدواج با تو دستور ما بوده است که محمد حسن بهشتی بتواند با محمل عادیسازی خارج بیاید و تو به ایران برگرد.

من شوکه شدم و گفتم که هرجا شوهرم باشه من هم می مانم. من به لحاظ عاطفی به او وابسته بودم و به لحاظ عاطفی خیلی اذیت شدم ویادم هست چقدر گریه کردم.

 شوهرم آمد دلداری به من داد که همه چی درست می شود و گفت که آب رو داری کن یک طوری نشون بده که می خواهی همکاری کنی و هر چه که پول و طلا داشتیم را به سازمان دادیم بجزحلقه هایمان

محسن با نام مستعار محسن خودش نیز یک قربانی بود، من از او هیچ خبری ندارم و حتی یک تماس هم بعد از آن طلاق ناخواسته و جدائی با من نداشته و فقط بصورت نقل قول از خواهرش بعد از اینکه من مناسبات تشکیلاتی شان را ترک کردم به من گفت که محمد حسن برایت پیام داده است که برو دنبال زندگی ات!

 من بعد از ترک تشکیلات رجوی و آن پیام ازدواج کردم و دو فرزند دارم اما بهرحال با شرایط فعلی خطرناک وضعیت این سازمان در زندان لیبرتی و عراق اگر کمک بخواهد من و خانواده ام حاضریم بعنوان یک هموطن به او کمک کنیم.

خلاصه در پاکستان بعد از مدتی که به ما آموزش ایدئولوژیک می دادند ما را به نمایندگی کمیساریای پناهندگی بردند و به نام اصلی ثبت نام کردیم و بعد از سه هفته با پاسپورتهای کس دیگری که عکس ما را روی آن حک کرده بودند وارد عراق و قراگاه سازمان موسوم به سردار شدیم

عکسی از آموزش زنان در رزم ا نفرادی

 

از آنجا زندگی تشکیلاتی ما شروع شد و من تا مدت 4 ماه همسرم را ندیدم

بعد از چهارماه فرمانده ما بنام زرین من را صدا کرد و گفت که می توانم بروم و همسرم را ببینم اما گفت که شما نباید هیچ رابطه ای برقرار کنید و از طرف دیگر به همسرم گفته بودند که نباید رابطه ای با خانمت برقرار کنی و به دروغ گفته بودند که من مریضی دارم که نباید تماسی با من داشته باشد

همسرم وقتی مرا دید با تعجب گفت تو مریضی من گفتم نه و به این ترتیب دروغ آنها رو شد

من چاره دیگری نداشتم و سعی می کردم که آموزشهای تشکیلاتی و ایدئولوژیک آنها را گوش بدهم و کم کم با ندیدن همسرم کنار بیایم گاهی ماهها و گاهی هفته ای یکبار تا مقطع طلاق ایدئولوژیک!

ما را به شدت از تماس با خانواده ترسانده بودند و می گفتند که اصلا نباید تماس برقرار کنید وگرنه اطلاعات ما لو می رود

می گفتند نامه بنویس با آب پیاز که رابط ما برود و نامه تو را به خانواده ات بدهد و رابط ما به خانواده ات می گویند که روی نامه تو اتو بکشند و نوشته تو آنوقت خوانا می شود و ما به همین دلگرم می شدیم

تمام فرهنگ ما را عوض کرده و فرهنگ جدیدی با لغات جدیدی جایگزین کردند

انجمن زنان: ببخشید خانم معینی این وضعیت دست شما ذهن ما را به خودش مشغول کرده ا ست و آثار باقیمانده سوختگی  بر روی دستهای شما می بینیم کنجکاو شدیم اینها آثار چیست؟

خانم معینی: من را بهمراه خیلی از نفرات دیگر در یک اقدام عجولانه به عملیاتی موصوم به فروغ جاویدان فرستادند وهمان ساعتهای اول من از ناحیه بازوی دست چپ مجروح شدم و به عقب برگردانده شدم، البته خدا را شکر می کنم که این اتفاق افتاد که من دستم به خون هموطنانم آلوده نشد

صحنه ای از عملیات و دام مرگ رجوی موسوم به فروغ جاویدان

دست من باید درمان می شد جراحی که من را در بیمارستان بغداد عمل کرد گفت امکانات پزشکی ما نداریم وبیمار باید برای جراحی به آلمان یا فرانسه برود.

تشکیلات قبول نکرد من را به خارج بیاورد در حالیکه آنها مرتب برای کارهای تشکیلاتی رفت و آمد داشتند، وقتی من خواستم که دست مرا درمان کنند حسین ابریشمچی فرمانده لشکر ما به من گفت چیزی که درخواست کرده ای نمی شود که به خارج بروی و دو دست برای چی می خواهی!

دست من ترکش خورده بود و استخوانش شکسته بود بخاطر شکستگی دستم پرستار ناشی آن را محکم بسته بود و اصطلاحا می گویند که تورنیکه شده بوده یعنی عملی خطا در پرستاری.

خودم هم بعلت بیخوابی مستمر که یک هفته بود نتوانسته بودم بخوابم و خونریزی تقریبا بیهوش شده بودم  در بیمارستان بغداد دستم را باز کردند و با جریان خون در دستم شروع به زدن تاول کرد. ابتدا گفتند که تو را به اتاق عمل برای قطع دست می بریم و من وحشت کرده و حاضر نشدم و فردای آن شب دستم را عمل کردند و یکماه در بیمارستان بغداد بودم

بعد به امداد طباطبائی مربوط به تشکیلات در همان شهر بغداد منتقل شدم دوماه بعد در طباطبائی به من گفتند برای اینکه رگ دستت باز شود باید دستت را در پارافین داغ بگذاری و با این کار اشتباه  تمام این آثار سوختگی و وضعیت غیر عادی دست ناشی ا ز این عملهای اشتباه بود، همه رگهای دست من را به اشتباه در قسمت مچ بسته بودند و کف دست و انگشتان همینطور بی حرکت جمع مانده بود

بعدها در سال 72 که من را به مأموریت خارج  فرستادند مسئول تشکیلاتی آن موقع در آلمان به من به دروغ گفت که بیمه درمانی ندارم وگفت تو که برای درمان اینجا نیامده ای

 در حالیکه بعدا که آنها را ترک کردم و با حقوق خودم آشنا شدم متوجه شدم که از بدو ورود به آلمان این حق را داشته ام که آنها از من دریغ کردند و بعد از یکسال و نیم همکاری با آنها و بیگاری کشیدن از من در آلمان  از آنها جدا شدم و مداوای دست من شروع شد

 روی دست من بارها عمل جراحی انجام شد نظر پزشکان این بود که بسیار دیر شده است و چرا از روز اولی که وارد آلمان شده ام دست من مداوا نشده است و گفت این بسیار اورژانس بوده و قابل درمان از بدو ورود شما به آلمان بعد از انجام این عملها خدا را شکر بهتر است ولی بهرحال ناقص العضو محسوب می شود

خانم معینی بعد از جدا شدن در بیمارستان آلمان و انجام عملها بر روی دستش

انجمن زنان: خیلی متأسف شدم خانم معینی هر چند که باید بگویم حتی کسانی هم که در این عملیاتها تا آخر شرکت کرده بودند هم بهرحال الان دیگه برای ما روشن است کاملا که محصول نشستهای مستمر تفتیش عقاید بوده است و حتی ما شنیده ایم که با چه ترفندها و شیوه هائی بچه ها را به این عملیات کشاندند کسانی که حتی بلد نبودند از سلاح استفاده کنند از طرف دیگر در دستگاه فرقه ای آنها انسان فقط تا وقتی برایشان اهمیت دارد که برایشان بیگاری کند و کشته بشود و هر بلائی به سرشان آوردند را رحمت رهبری بدانند و دیگر آنها حقی ندارند

 آنها می گویند هر انسان فقط حق فدای تمام عیار برای رهبری دارد و خیلی ناقص شدن شما غم انگیز است اما باز هم خدا را شکر می کنیم که زود هوشیار شدید و ضمن بدست آوردن حداقل وضعیت بهتری به اندازه خیلیهای دیگر بازیچه سیاسی رجوی نشدید،

 

خانم معینی: و اضافه کنم که حتی اسرائی را که در عملیاتهای قبلی سازمان به اسارت گرفته بود حتی روی ا ین اسرا هم کار کرده بودند  به اصطلاح آنها را متقاعد و درعملیات فروغ آنها  شرکت داده بودند در حالیکه این حق را سازمان از لحاظ حقوق بشری نداشت که این سوء استفاده را از اسرا بکند

انجمن زنان: درسته ….خیلی شما را خسته کردیم ا ز شما تشکر می کنیم و ادامه گفتگو را به جلسه دیگر موکول می کنیم

 خانم معینی: من هم تشکر می کنم با کمال می

ل

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes