قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

سرکوب سازمان اکثریت؛ آخرین جدال فدائیان پس از سیاهکل

مهدی شبانی

  • روزنامه‌نگار
آرم سازمان فدائیات خلق اکثریت
توضیح تصویر،آرم سازمان فدائیات خلق اکثریت

در خوانش فعالیت و سرکوب جنبش‌های چپ در سال‌های پس از انقلاب ایران، یک مقطع همچنان ناگفته و مبهم باقی مانده است: سال‌های بین ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵. در فاصله این سه سال، سازمان فدائیان خلق (اکثریت) به جدال با حکومت ایران روی آورد؛ بزرگ‌ترین و آخرین گروه از مجموعه انشعاب‌های جنبش فدایی که تبار خود را به درگیری مسلحانه ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ در سیاهکل و آغاز مسلحانه چپ پیوند می‌زد.

در بازخوانی تاریخ چپ پس از انقلاب، عمدتا سال‌های بین ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ برجسته‌ شده‌اند؛ سال‌هایی که در آن فدائیان اقلیت، پیکار، راه کارگر، کوموله و سرآخر حزب توده یکی پس از دیگری سرکوب شدند.

در فاصله خرداد ماه ۱۳۶۲ تا مرداد ۱۳۶۵ ، سازمان فدائیان اکثریت به تنها گروه جان به در برده اپوزیسیون تبدیل شد.

این سازمان عملا با آغاز سرکوب متحدش حزب توده، دست به تجدید سازماندهی زد و از “فعالیت علنی” وارد “فاز مخفی” شد.

سازمان فدائیان خلق اکثریت در واقع بزرگترین گروهی بود که از دل چریک‌های فدائی خلق در آمد و پس از انقلاب با ضمن رد مبارزه مسلحانه، در برابر حکومت جمهوری اسلامی، خط مشی انتقاد- اتحاد را در پیش گرفت.

برآورد می‌شود این سازمان، در اوایل دهه شصت دستکم ۲۰ هزار برگه عضویت دارد.

از ‘اتحاد و انتقاد’ تا تشکیلات زیرزمینی

اکثریت از سال ۱۳۵۹ سیاست اتحاد و انتقاد علیه حکومت را پیش گرفت
توضیح تصویر،اکثریت از سال ۱۳۵۹ سیاست اتحاد و انتقاد علیه حکومت را پیش گرفت

سال ۱۳۶۰ سال شروع سرکوب‌ گروه‌های انقلابی رقیب به دست حکومت نوپای پس از انقلاب بود. علاوه بر سازمان مجاهدین خلق، دیگر گروه‌ها از جمله گروه‌های کوچک‌تر چپ که موضعی سرسخت‌تر در برابر هواداران آیت‌الله خمینی داشتند از اولین قربانیان این موج سرکوب بودند.

دو سازمان بزرگ چپ ایران یعنی حزب توده و سازمان‌ فدائیان خلق اکثریت که سودای اتحاد برای رسیدن به “سازمان واحد حزب طبقه کارگر ایران” را در سر می‌پرورانند، با عمده کردن مساله امپریالیسم و چشم بستن بر عنصر ارتجاع، ماهیت حکومت جمهوری اسلامی ایران را هچنان “مترقی” و “ضد امپریالیستی” می‌دانستند و سیاست “اتحاد و انتقاد” شعار اصلی‌شان بود.

اما علی‌رغم اتخاذ این سیاست، اعضا، هواداران و نهادهای وابسته به آنها، به طور مستمر مورد حمله‌ نیروهای امنیتی و لباس شخصی قرار می‌گرفتند. در این دوران حتی برخی از اعضای سازمان دستگیر و تعدادی از آنها اعدام می‌شوند.

ببینید:

علیرغم “هشدارها” و نشانه‌ها از خطر سرکوب و حمله گسترده به این دو گروه سیاسی، هر دوی آنها هنوز به سیاست حکومت جدید در مقابله‌اش با آمریکا، امپریالیسم و “شکوفائی جمهوری اسلامی” امیدوارند.

فروردین ۱۳۶۱ اسدالله لاجوردی دادستان وقت انقلاب اسلامی مرکز، خط مشی دادستانی را در برخورد با نیروهای سازمان اکثریت و حزب توده چنین برمی‌شمرد: “امروز فرخ (فرخ‌ نگهدار) این‌جا بود به او گفتم فعالیت تشکیلاتی حزب توده و فدائیان اکثریت ممنوع است. چنانچه فردی از شما در ارتباط تشکیلاتی دستگیر شود او را نگاه‌ خواهیم داشت تا با ارائه چارت تشکیلاتی کلیه اطلاعاتش را به مقامات دادستانی بدهد”.

به گفته “فرخ نگهدار” دبیرکل وقت اکثریت: “رهبری سازمان از اوایل سال ۶١ برایش قطعی بود که حکومت، سازمان و حزب را تحمل نخواهد کرد و مورد هجوم قرار خواهیم گرفت. در همین رابطه در بهار سال ۶١ یک رشته تصمیمات امنیتی خاص اتخاذ شده است. از جمله دستور عدم زندگی افراد رهبری در منازل علنی و انتقال آنها به خانه های پوشش دار، شناسایی مرزها و درست کردن تیم های انتقال و …”

در پی این تحولات و قبل از دستگیری رهبران حزب توده، سازمان فدائیان اکثریت از بهمن ماه سال ۱۳۶۱ تا آبان ماه ١٣۶٢ یک دوره عقب‌نشینی و انتقال رهبری و اعضای موثر و شناخته شده را به خارج از کشور به ویژه افغانستان و تاشکند پایتخت جمهوری ازبکستان شوروی در پیش می‌گیرد. و این چنین گذار سازمان اکثریت از تشکیلات نیمه‌علنی و نیمه‌مخفی با ساختارهای حزبی، به تشکیلاتی کاملا مخفی و با ساختارهای غیرمتشکل و غیرمتمرکز آغاز می‌شود.

در اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در حمله‌ نیروهای امنیتی به باقی‌مانده کادرهای علنی و اعضای سازمان مخفی حزب توده، تعدادی از اعضا و کاد‌رهای سازمان هم دستگیر می‌شوند. اما تمهیدات انجام گرفته باعث می‌شود بخش بزرگی از اعضای آن از زیر تیغ این حملات بیرون بمانند.

پلنوم تاشکند؛ از “انتقاد از خود” تا حرکت به سمت مبارزه‌ مسلحانه

با این تحولات استراتژی، سازمان از سیاست “طرد جناح ارتجاعی حاکم” به “سرنگونی جمهوری اسلامی” تغییر می‌کند.

بعد از پلنوم و گردهمایی بزرگ سازمان در فروردین ۱۳۶۵ در تاشکند، مبارزه‌ “مسلحانه در کردستان” و “اقدامات مسلحانه” در سایر نقاط کشور به تصویب می‌رسد و بدین ترتیب بزرگترین سازمان “سراسری” چپ ایران به صورت مخفی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه می‌دهد.

بین سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ تعدادی از نیروهای سازمان دستگیر و برخی نیز اعدام می‌شوند، اما ضربه‌ سراسری و جدی به سازمان وارد نمی‌شود. گستره‌ فعالیت‌های سازمان در این سال‌ها به اندازه‌ای بود که گفته می‌شود در سال ۱۳۶۴ نشریه “کار” ارگان سازمان، با تیتراژ ۱۰ تا ۲۰ هزار نسخه‌ و به صورت مخفی در سراسر ایران توزیع می‌شود.

سازمان اکثریت در حالی به فعالیت‌های مخفی روی می‌آورد که حکومت ایران در سال ۱۳۶۳، با ادغام تمامی نهادهای موازی، وزارت اطلاعات را تاسیس می‌کند. این وزارتخانه زیر نظر محمد ری‌شهری قرار می‌گیرد که پیشتر به ریاست دادگاه سی نفر از اعضای نظامی اکثریت را برعهده داشت.

روزنامه
توضیح تصویر،نشریه ارگان سازمان اکثریت با شعار ‘مرگ بر خمینی’

پرونده سازمان اکثریت اولین پرونده‌ مهم وزارت اطلاعات تازه تاسیس ایران است و برای این وزارت‌خانه اهمیتی نمادین دارد.

بنا به گفته محمد ری‌شهری پس از تاسیس وزارت اطلاعات در سال ١٣۶٣ دوباره همه سرنخ های قابل توجه و ردهای مربوط به اکثریت در داخل و خارج کشور “در دستور کار قرار گرفت”.

اهمیت این پرونده به حدی است که بنا به گفته او حتی کسانی که به صورت دوستانه و عاطفی هم با هم ارتباط داشتند، زیر نظر قرار گرفته بودند. ولی علی‌رغم این فشارها، اعضای سازمان هنوز در ایران فعالیت مخفی و گسترده‌ خود را ادامه می‌دهند.

این فعالیت‌ها با پلنوم فروردین ۱۳۶۵ مسیر جدیدی پیدا می‌کند. در فروردین ۱۳۶۵ بیش از ۱۴ تن از کادرهای مخفی سازمان در ایران از طریق افغانستان، ترکیه و آذربایجان خود را به تاشکند می‌رسانند. آنها در کنار ۱۸ نفر عضو دیگر رهبری که در خارج از کشور به سر می‌برند، به مدت شش روز و مخفیانه “پلنوم وسیع” سازمان اکثریت را برگزار می‌کنند.

در این پلنوم که با تدابیر امنیتی ویژه‌ برگزار شد، در کنار کادر رهبری سازمان اکثریت، نماینده‌ای از حزب توده و کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی نیز حضور داشتند.

در این گردهمایی، اختلاف‌نظرهایی جدی بین رهبری و کادرهای سازمان پدیدار می‌شود؛ انتقادهایی که عمدتا بر سیاست گذشته سازمان، فاصله رهبری و کادرها و همچنین فقدان دموکراسی در درون تشکیلات استوار است.

در یکی از شدید لحن‌ترین انتقادها، یکی از مشاوران کمیته مرکزی و رهبران تشکیلات مخفی سازمان که مخفیانه از ایران به تاشکند سفر کرده بود، در بخشی از سخنرانی‌اش ضمن انتقاد از فقدان دموکراسی در تشکیلات و لزوم خانه‌تکانی جدی سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی می‌گوید: “باید این مبارزه را ما کمونیست‌ها سازمان دهیم. ما خیلی عقب مانده هستیم. علتش خط مشی انحرافی ما بود. به کارگران گفتیم اعتصاب نکنید. به زنان گفتیم این وضع گذراست. مردم را بسوی سراب بردیم… ما باید آشکارا به زحمتکشان بگوییم که اشتباه کرده‌ایم. اعتراف به اشتباه در چپ موجب افزایش جلب اعتماد مردم به ما خواهد شد… ما جایگاه خود را باز خواهیم یافت”.

در یکی دیگر سخنرانی‌های پلنوم، یکی از اعضا می‌گوید “ما نتوانستیم پایه‌های خود را در میان مردم مستحکم نماییم. باید سال‌ها مبارزه کنیم تا اعتماد هواداران را جلب کنیم، توده‌ھا که جای خود دارند… نقد شجاعانه مشی و برنامه گذشته و اعتراف صریح به اشتباهات بما لطمه نخواھد زد. پوشیده نگه داشتن به ما ضربه خواهد زد… درک نادرستی از انقلاب ملی و درک انحرافی از وحدت کمونیستی داشتیم… فقدان تحلیل از ساختار و ارزیابی نادرست از حاکمیت داشتیم و با کمبود انتقاد و انتقاد از خود -به ورطه رفرمیسم و اپورتونیست راست در غلطیدیم”.

برخی از این انتقادات به سازمان اکثریت، در سال‌های قبل از سوی دیگر گروه‌های چپ ایران نیز مطرح شده بود، از جمله به موضع “اتحاد- انتقاد” سازمان اکثریت در برابر حکومت.

در نهایت این پلنوم به گسترش مبارزه و بسط تشکیلات مخفی در ایران رای داد.

در بخشی از قطعنامه‌ی پایانی این پلنوم آمده است: “رژیم جمهوری اسلامی امکان تحول مسالمت‌آمیز را از میان برده است. رژیم امکان اعمال اراده مردم را با سرکوب قهرآمیز سلب کرده است. از این روی تنها راه خلق برای بدست گرفتن قدرت سیاسی، اعمال قهر انقلابی است. سازمان ما وظیفه خود می‌داند که طبقه کارگر و همه مردم ایران را برای مبارزه مسلحانه جهت سرنگونی رژیم آماده سازد .”

بازگشت از تاشکند؛ شکست سه سال مقاومت

در حالی که در جریان پلنوم برخی از کادرهای داخل کشور از استراتژی و سازماندهی سازمان در ایران انتقاد کرده و تحت تعیقب بودن خود و اعضای داخل کشور را گوشزد می‌کردند در نهایت با تصمیم هیات سیاسی سازمان، شرکت‌کنندگان این جلسه مخفی به ایران بازمی‌گردند.

سه دهه پس از سرکوب‌های دهه شصت، این سازمان هیاتی‌ را برای بررسی آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) سال های ١٣٦٢ تا ١٣٦٥ تشکیل داد که در گزارش پایانی آن از تصویب خط مشی براندازی حکومت ایران انتقاد شد: “طرح شعار سرنگونی جمهوری اسلامی از یک طرف موجب حساس‌تر شدن رژیم بر فعالیت های سازمان شد و از طرف دیگر در رهبری و در میان نیروهای سازمان به توهم اعتلای جنبش در داخل کشور دامن زد و به گسترش فعالیت های بیرونی بیشتر و تعرض بیشتر تشکیلات داخل سازمان منجر شد. این سیاست تعرضی تا پلنوم سال ١٣۶۵ ادامه داشت و در پلنوم هم با تصویب برخی سیاست‌هایی رادیکال و ماجراجویانه به اتفاق آرای کمیته مرکزی به اوج خود رسید”.

در نهایت در تابستان ۱۳۶۵ حمله سراسری و گسترده‌ وزارت اطلاعات به اعضا و هواداران سازمان اکثریت کلید می‌خورد.

نشریه ارگان سازمان فدائیان خلق اکثریب؛ اولین شماره پس از اطلاع از اعدام‌های جمعی سال ۱۳۶۷
توضیح تصویر،نشریه ارگان سازمان فدائیان خلق اکثریب؛ اولین رسانه اپوزیسیون است که با انتشار عکس از اعدام‌های جمعی سال ۱۳۶۷ اطلاع می‌دهد

به گفته محمد ری‌شهری: “سرانجام ۱۳ گروه مرکزی (مشتمل بر ۶۵ گروه مستقل و ۱۵ گروه و حوزه خودکفا) در ۲۹ تیر ماه ۱۳۶۵ زیر ضربه وزارت اطلاعات قرار گرفت. حدود ۷۵۰ نفر از رده های مختلف تشکیلات در سراسر کشور دستگیر شدند. همچنین تعدادی از عوامل نظامی و حدود ۲۰۰ نفر از عناصر تشکیلاتی گروه که در مراکز متعدد و مختلف نظام کار می کردند، جزو دستگیر شدگان بودند. بخش وسیعی از امکانات گروه در داخل کشور مانند چاپخانه‌های مخفی، مهرهای جعلی مراکز مختلف، مقادیری شناسنامه، گواهی‌نامه و کارت پایان خدمت، مقادیری اسلحه و مهمات، سیانور، اتومبیل و موتورسیکلت، اماکن مسکونی، مراکز تجاری و وجوه نقد و ارز خارجی نیز ضبط شد”.

در جریان این دستگیری‌ها خانه، محل کار و اموال شخصی بسیاری از اعضای سازمان و خانواده‌هایشان هم به تاراج می‌رود و اعضای دستگیر شده تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار می‌گیرند.

فصل پایانی این مبارزه در سال ۱۳۶۷ و در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان این سال رقم می‌خورد. در این کشتار نزدیک به ۱۰۰ تن از اعضای سازمان اکثریت، در حالی که بعضی از آنان حتی بیش از زمان محکومیت‌شان در زندان نگه داشته شده بودند، در کنار اعضا و هواداران دیگر گروه‌های چپ‌گرا به دار آویخته می‌شوند.

با این قتل‌عام و تصمیم کنگره دوم اکثریت در سال ۱۳۶۹ مبنی بر این که سازمان دیگر تشکیلات مخفی و حرفه‌ایی در داخل کشور ندارد، فعالیت‌های آخرین سازمان چپ بازمانده از انقلاب در ایران به پایان می‌رسد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes