ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
نقد ایرج مصداقی و هم کاسه گی او با مسعودرجوی در ترور سیاسی منتقد، پاسخی به یاوه گویی او
این مطلب چند ماه قبل منتشر شد ولی از زاویه اهمیت آن با کمی تغییرات و اضافات دوباره باز نشر میشود. بویژه که همه سرمایه گذاریهای استعماری فعلا با عدم انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری نقش بر آب شده است، اهمیت بیشتری یافته است.
بقلم داود باقروند ارشد
فهرست مطالب
ایرج مصداقی و هم کاسه گی او با مسعودرجوی در ترور سیاسی منتقد، پاسخی به یاوه گویی مصداقی.
- مقدمه.
- ابهام زدایی.
- نمونه های بازنشر مطالب مثبت مصداقی در سایت ما
- نمونه های قبلی نقد به مواضع ایرج مصداقی در سایت ما
- تلاش برای خراب نشدن چهره مصداقی در انظار.
- عدم تعامل سیاسی.
- دلیل عصبیت و توسل ایرج مصداقی به فحاشی و ابزار ترور سیاسی علیه نگارنده
- “ضدیت کور با آمریکا”ی ادعایی مصداقی یا مخالفت با میلیتاریسم
- ایران، عراق و سابقه تاریخی این دوملت..
- فرح پهلوی و مراجعه به مراجع شیعه در نجف..
- تناقض گویی مصداقی معرفی عامل بی ثباتی در منقطه.
- افشاگری در مورد فرقه ننگین رجوی و قتلهای 67 نباید کسی را نسبت به مواضع ضد ملی، مبانی همان قتلها و ظهور رجوی کورکند
- ضد آمریکایی یا ضد میلیتاریسم
- معنی میلیتاریسم
- نمونه ای از میلیتاریسم آمریکایی از زبان یک سناتور آمریکا “آلبرت جی بوریج”
- واقعا مصداقی میفهمد چه میگوید؟
- اما در مورد داخل کشور رفتن تا به خارج کشور آمدن.
- سابقه تاریخی القا پس مانده خواری استعمار به ایرانیان توسط بهبهانی و مصداقی.
- اندر عدم تحمل سختی های تیف..
- شاخص کثافت کاری و تفاوت بریدگی تشکیلاتی و بریدگی سیاسی.
- چرا بهبهانی و مصداقی میخواهند ایرانیان پس مانده خوارآمریکا باشند
- ناسیونالیسم مصداقی و بهبهانی.
- حق کردن سنگها
- بهبهانی و فیلم اکشن زندگی ژنرال مک مستر و مظلومیت میلیتاریستهای جهان و نتایج اخلاقی میهن تی وی..
- پانوشتها:
بقلم : داود باقروند ارشد
متن کامل مطلب در زیر فرمت پی دی اف آمده است.. . برای خواند صفحه به صفحه پی دی اف اما میتوان روی فلش کج بالا سمت چپ پی دی اف کلیک کرد.
نهایی ایرج مصداقی و هم کاسه گی او با مسعودرجوی در ترور سیاسی منتقد
مقدمه
اوتللو به دزدمونا:
تو را میکشم که دوستت داشته باشم[A]
این گفته شکسپیربیان تلخ از حماقت و خود خواهی و کینه توزی ناشی از آن توسط امثال ایرج مصداقی هاست که کینه توزانه علیه تمایل مردم ایران میخواهند با نابودی ایران بدست آمریکا به خواسته های خود برسند. این بشرط و بفرض این است که هیچ “آلودگی سیاسی” نیز در بین نباشد!!
چرا همه مبارزین داخل کشور مانند محمدنوری زاد(از امضاء کنندگان 14تن) از خون خود برای ایران مایه میگذارند تا مردم به خواستهایشان برسند، اما خارجه نشینها امثال مصداقی از خون مردم مایه میگذارند تا خود به خواسته هایشان برسند؟ تفاوت در چیست؟
تجربه تمام تاریخ نیز نشان داده که عدم پذیرش و تحمل انتقاد و نقد و دست زدن به ترور سیاسی و شخصیتی منتقد، بجای پاسخگویی همراه با استدلال منطقی، توسط هرکس که باشد، اگر فرد دست نشانده نباشد، حکایت از سیستم و تفکر استبدادی و تمامیت خواهی و استبداد رای و خود بزرگ بینی ناشی از خود شیفتگیهای حاد بیخردانه دارد.
این رویکرد به گردش درست افکار (با مکانیزم خطا و تصحیح از طریق نقد و انتقاد)، نه تنها بر ضد گسترش گفتمان در جامعه و بسط خرد و خرد ورزی است، بلکه، راه را برای نفوذ و گسترش عقاید جعلی جهتدار مراکز مشکوک جهت تاثیر بر مسیر طبیعی افکار و به انحراف کشاندن آن در جهت سیاستهای و منافع مراکز قدرت باز میکند.
توهمِ بیخردانه ی، بی عیب و نقص بودن همه گفته ها و مواضع و حکمهای “من“ در منابرِ منولگ چهار ساعته(بویژه بابسته بودن امکان کامنت گذاری)، چه برای گوینده (حامل افکار و عقاید استبدادی) و چه برای شنونده بی تفاوت(حامیِ استبداد پذیرِ استبداد) به این رویکرد ریشه در فرهنگ ضد دمکراتیک و استبدادی دارد. چراکه تاریخ ایران و بشر نشان داده که، حاملین و حامیان چنین روشهایی، درصورت کسب قدرت، زبان منتقد را از حلقومش بیرون میکشند و درغیراینصورت دست به ترور سیاسی و شخصیتی منتقد میزنند. بیماری و زخم کهنه مهلک بر تن جان ایرانی و ایران زمین با ریشه چندین قرنی که تا به امروز عامل درونی و فکری همه شکستهای حرکت رو بجلو ایرانیان بسوی دمکراسی و فرهنگ تحمل و تعامل و همزیستی و پلورالیسم فکری … بوده است. .https://www.nototerrorism-cults.com/?p=19026
ابهام زدایی
لازم است عطف به این زخم کهنه و چرکین ایرانیان ( چنگ و دندان فکری نشان دادن در مقابل نقد) و جهت کمک وعدم تحریک خوی وحشیگری فکری بسیاری امثال مصداقی و رجوی، عنوان شود، نگارنده اساسا هیچگاه قصد تخریب هیچ کس را نداشته و ندارد. تمامی نقد ما چه از خود[B] و چه از دیگران و حتی افشاگریها در مورد مسعود رجوی و فرقه اش اولا به این جهت است که او مستبدانه هرگونه فضای نقد را چه در درون و چه در بیرون از فرقه اش را با برچسب مزدوران دشمن، تهدید، زندان، شکنجه و قتل بسته است تا بر جنایاتش سرپوش بگذارد. ثانیا همانطور که قبلا نیز به کرات توسط این قلم گفته و نوشته شده، به حکم وظیفه و دین ای که نسبت به مردم ایران بخاطر نقشی که اگر نه در ظهور بلکه در تداوم خیانتکارانی همچون مسعود رجوی و دارو دسته اش برگردن امثال این قلم است میباشد. و همواره به این امر در هر فرصتی اشاره کرده است. تا با انتقال تجارب تلخ و خونین از جنایات انجام شده در این فرقه و توسط این فرقه علیرغم همه سرو صداهای دمکراسی خواهانه و دادخواهانه و لیست شهدا و … همچون خود مصداقی و دادن گزارش به مردم ایران بویژه به نسل جوان کشور، و از رهگذار آن شاید بیآموزند که اگر میخواهند در بهاران آزادی سر آزادی دوباره توسط هوچیهای دمکراسی خواه امروز، بریده نشود، تحت هیچ شرایطی نگاه انتقادی را کنار نگذارند و نقد ناپذیری را در نزد صادقترین افراد بعنوان جوانه های خطرناک دیکتاتوری و استبداد در هرکجا که باشد افشا و رد کنند. مسعود رجویها در بستر جامعه و مناسباتی که انتقاد را با فحاشی، سرکوب، ترور سیاسی و … منتقد پاسخ میدهند رشد میکنند، و فاجعه میآفرینند.
شاهد مدعا اینکه همواره هرگاه از ایراج مصداقی موضع درستی مشاهده شده علیرغم اینکه با همه مواضع نگارنده هم منطبق نبوده، مورد تشویق و حمایت قرار گرفته و باز نشر شده. ضمن اینکه هرگاه نیز خطای عمده و یا موضعی غلط و ضد ایرانی و آلوده به استبداد اتخاذ کرده اند مورد نقد واقع شده است. و ایراج مصداقی از همه آنها چه طی ایمیلهای خصوصی و چه طی مقالات و نوشته ها مطلع است. در زیر تنها نمونه ای از این ادعا آمده است. جهت سنجش صحت و سقم آن کافییست نام ایرج مصداقی را در سایت نه به تروریسم و فرقه ها جستجو کنید. [C]
نمونه های بازنشر مطالب مثبت مصداقی در سایت ما
- جنایات تکاندهنده جدیدی از مسعودرجوی علیه نزدیکانش ” مادر عالمه” و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر همخوابگی رجوی با زنان….
- مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد و تذکرِایرج مصداقی…
- چرا سیستم ناتوان از حل مسئله فساد سیستماتیک است؟ − نمونه ولی فقیه و نمایندهاش در گیلان ایرج مصداقی…
- چرا مسعود رجوی شهادت دادن مجاهدین در دادگاه سوئد علیه حمید نوری را ممنوع کرده است؟…
- نامهی شریرانهی نمایندهی مریم رجوی به «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن
نمونه های قبلی نقد به مواضع ایرج مصداقی در سایت ما
- مسلح کردنِ دمکراسی یا مسلح شدنِ به دمکراسی
- ایرج مصداقی: “اگر بین ایران و آمریکا جنگ شود من در کنارهیچکدام نمی ایستم”.
- ماهواره ای که پرتابش صفوف دوست و دشمن را روشنتر کرد، نقدی بر مواضع ایرج مصداقی
شاهد دیگر اینکه، در 25 مارس 2020 ایمیل زیر از جانب سایت “نه به تروریسم و فرقه ها” برای مصداقی جهت کار مثبتی که فکر میکردیم او انجام داده بود، ارسال شد.
با درود و تبریک بمناسبت عید نوروز
آقای مصداقی
بخاطر مقاله افشاگرانه در مورد جنایاتی که علیه مادران توسط مسعود رجوی اعمال شده تشکر و قدر دانی میکنیم.
این گونه افشاگریها به تعداد تمامی کسانیکه به نوعی مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با مسعود رجوی قرار گرفته اند وجود دارد. به امید آنکه همه کسانیکه از جنایات مسعود در سینه دارند بیرون بریزند تا تابلو جنایات این زوج ضحاک مدرن!! ایران تکمیل شود.
با تشکر مجدد
نه به تروریسیم و فرقه ها
تلاش ما برای خراب نشدن چهره مصداقی در انظار
یا وقتی اوایل انتشار خبر ترور محمدرضا کلاهی، ایرج مصداقی که از طرف حساب قرار نگرفتن توسط رسانه ها بسیار عصبانی بود، اطلاعات غلط در مورد هویت اصلی علی معتمد، علیرغم نداشتن اطلاعات آن منتشر میکرد و در گفتارش یک ایرانی بنام آقای مرتضی صادقی را که مورد مصاحبه صدای آمریکا قرارگرفته بود را بباد تهمت گرفته بود. دلیل مصداقی برای تهمت زد به صادقی هم این بود که اگر حرفهای صادقی درست بود “من” (ایرج مصداقی) خبر داشتم!! اگر من خبر ندارم پس او دروغ میگوید!! و میخواهد خودش را مطرح کند!!
در صورتیکه طبق اطلاع دقیق(کسانیکه سالها روزانه با محمدرضا کلاهی کارکرده بودند)، اتفاقا مرتضی صادقی با همان تحقیقات کمی که کرده بود کاملا دقیق فهمیده بود که که متقول محمدرضا کلاهی است و مصداقی بود که در توهم “من” همه چیزدانی خود، اشتباه میگفت و اینگونه با تخریب صادقی خود را مطرح میکرد.
برای این قلم روشن بود که چند روز دیگر حقایق آشکار خواهد شد و جز روسیاهی برای مصداقی چیزی باقی نمیماند، از همین رو طی ایمیلی دوستانه (یا در فیس بوک مصداقی) جهت جلوگیری از تخریب چهره اش به وی تذکر داده شد که چرا خودت را خراب میکنی مگر هرچه تو نمیدانی پس وجود ندارد؟ چرا فکر میکنی تو همه چیز را میدانی؟
در صورتیکه اگر مصداقی کمی به شعورخود و مخاطبین خود احترام قائل بود، میتوانست بگوید طبق تحقیقاتی که من کرده ام مثلا از بعضی جدا شدگان و… میگویند که خیر علی معتمد کلاهی نیست. ولی مصداقی نه تنها به منابع تحقیقی اش(بعضی از جداشدگان) اشاره نمیکرد بلکه بسیار کودکانه و خودنگرانه، نظرش را نقطه پایانی برقطعیت رد تحقیقات بسیار درست مرتضی صادقی که صادقانه همه منابع تحقیقی و مسیرپیموده شده را عنوان میکرد میگذاشت. رویکرد خرده پا گرایانه در رقابت سیاسی و خود نمایانه به مسائل سیاسی آنهم در امر جنایی در مورد کسی که مصداقی، مقتول فرقه رجوی (عامل ترور هفت تیر) را سابقا اساسا ندیده بود.
یکبار هم به اف بی آی ایراد میگرفت که نمی دانم چرا نمی آیند از “من” سوال کنند!!! البته مصداقی بعدها با گفتن اینکه اعضای سابق مجاهدین به او این اطلاعات را داده اند که فرد مربوطه کلاهی نیست. یا رجوی افراد مختلفی بعنوان کلاهی در درون تشکیلات معرفی میکرده تا رد کلاهی را گم کند. البته این تصور هم صحت ندارد) و فرقه رجوی هیچگاه چنین کاری نکرده اند. البته بعدها وقتی قضیه رو شد مجبور شد به اشتباه خود اعتراف کند. اینجا
بنابراین در یک فضای سالمِ خطا و تصحیح چه در زمینه تحلیل و دادن اطلاعات و یا نمایش “من”یت مخرب استبدادی، که قطعا برای همه میتواند پیش بیاید، ایرج مصداقی از همه تبادل فکری و کمکهای اطلاعاتی و… در ظرفیت این قلم، طی ایمیلهای خصوصی و یک بار نیز حضورا توسط این قلم سود برده و مطلع شده است.
در سخنرانی نگارنده در کنگره سکولار دمکراتها در سال 2017 درکلن آلمان با تجربه 40سال در کار سیاسی …در توصیف جامعه دیکتاتور زده و دیکتاتور پرور و دیکتاتور پرست و دلیل شکستهای سریالی چهل سال گذشته، این چنین آمده است:
جوهره حرف این است که فضای سیاسی ایرانیان مملو است از انبوه عقده های فروخورده و فردیتهای سالمِ سرکوب شده (در مورد مصداقی مدتی در جامعه و…در زمان شاه، مدتی در زندان اوین و از همه مهمترو به شدیدترین وجه توسط فرقه رجوی) ناشی از فرهنگ خشونت و سرکوب اجتماعی و سیاسی ایران طی قرون و اعصار است. که امروزه بصورت اینگونه خشونت کلامی، عدم تحمل، خود بزرگ بینی انفجاری و لجام گسیخته … که توسط بوقهای شناخته شده استعماری بر ضد منافغ مردم ایران بسیار نیز پر و بال داده میشوند، تکرار فاجعه شکست مشروطه، روی کار آوردن رضا خان، کودتا علیه مصداق، و آنچه بسیاری اشتباه در انقلاب 22 بهمن مینامند بکار گرفته شده و میشوند را در چشم انداز قرار میدهد.
دلیل عصبیت و توسل ایرج مصداقی به فحاشی و ابزار ترور سیاسی علیه نگارنده
نگارنده قبلا نقدی را نسبت به موضعِ اگر آمریکا به ایران حمله کند من (ایرج مصداقی) بی طرف می ایستم. اگر هم درگیری اتفاق بیفتد من منتظر میشوم تا با برنده جنگ تعین تکلیف کنم!!! اگر هرکس شعار علیه امپریالیزم بدهد بنفع رژیم است. https://youtu.be/xuz4V6GrSu8?t=2754 ایرج مصداقی، نوشته که در سایت نه به تروریسم و فرقه ها منتشر شد. در قسمتی از نقد موضع وی (اینجا) گفته شد:
ایرج مصداقی در ادامه همین مواضع، مواضعی بسا حاد تر از این که نشانه های بسیار بدی از آن ساطع میشد را اتخاذ کرد که آن نیزنقد شد که در زیر آمده است، ولی وی در واکنشی عصبی همچون فرقه رجوی، همراه با فحاشی و دروغگویی بدون پرداختن به محتوای نقد، نگارنده را ضد آمریکایی (بعنوان ویژگی اصلی!!)، بزدل، فراری از صحنه (آنهم از صحنه تیف!!!)، تظاهر به ناسیونالیسم! و اینکه اساسا نیمداند فاشیسم چیست، متهم کرد. ای کاش او که میدانست فاشیست چیست!! و چرا این نقد غلط است و چرا مواضعش (درخواست کشتار مردم عراق از آمریکا) درست است حرف میزد و توضیح میداد تا اینکه منتقد راترور سیاسی وشخصیتی کند. خود فحاشی ها به نگارنده اساسا مهم نیست، بلکه اینکه دارنده چنین روحیه ای در قدرت چه بلایی بر سر مردم میاورد است که خطرناک است و باید به آن توجه کرد.
“ضدیت کور با آمریکا”ی ادعایی مصداقی یا مخالفت با میلیتاریسم
مصداقی که تفاوت ضدیت کور با آمریکا بعنوان یک کشور، یک ملت و یک تمدن در جهان، که همچون بقیه کشورها قابل احترام است را با مخالفت با میلیتاریسیمی که سردمداراش بعضی جناحهای آمریکاست و باعث و بانی مرگ میلیونها انسان در سراسر جهان بوده و هست را نمیداند و یا اساسا برایش مهم نیست. میلیتاریسمی که حتی توسط دیگر کشورها از جمله اسرائیل و عربستان …و اخیرا ترکیه نیز بدان دامن زده میشود. و آنرا در ویتنام، جنگ کره، در آمریکای لاتین، در افغانستان، کودتای 28مرداد، به یغما بردن منابع عظیم کشور در دوران محمدرضاشاه پهلوی، در نابودی و شخم زدن عراق، لیبی، یمن، سوریه، لبنان، و امروزه در لشکر کشی به لیبی… نشان میدهد. با مخدوش جلوه دادن ایندو محتوا، موضع خودش “درهرگونه جنگ احتمالی من کنار میایستم و با برنده جنگ ایران و عراق تعین تکلیف میکنم!!!” در حمایت و بکارگیری میلیتاریسم در حل و فصل مسائل سیاسی را لاپوشانی میکند.
متاسفانه همانگونه که درنقد نگارنده پیش بینی شده بود، آنچه ایرج مصداقی در آن موضعگیری حرف قلبی خود را نزد، اینبار آشکار میزند و مشخص میکند که تعین تکلیفی که میخواسته با برنده جنگ!!! بکند چیست آنجا که میگوید:
آشکارتر از این میشود از میلیتاریسم دفاع و حمایت کرد. وطی یک دلالی جنایتکارانه با التماس از آمریکا خواست که جوانان عراق را نابود کند و “باید بکنند”؟ چرا که نیروهایی که باید نابود شوند متمایل به ایران هستند! این است تعین تکلیف مصداقی با برنده جنگ؟
درک شنونده از “تعین تکلیف” با آمریکایی که بقول آقای محمدرضا روحانی عضو سابق شورای ملی مقاومت، وقتی به جنگ با ایران میرود یعنی “ریختن بمبهای قرن بر سر ایرانیان”، و مصداقی وانمود میکند در این رابطه بی طرف است!! چیست؟ در مقابل اما از آمریکا میخواهد که برایش عراقی هاییکه مخالف حضوراشغالگرانه آمریکا در کشورشان عراق هستند را برایش نابود کند. چه معنایی دارد؟ مصداقی ای که هنوز فضا را مناسب اینکه مانند رجوی بگوید برو و ایران را نابود کن نمیداند.
براستی نباید از کسی که افتخار میکند در جنگ آمریکا با ایران بی طرف است! سوال کرد، دیگر ایران چه ربطی به تو دارد؟ برو و دلالیت را برای کشتارهای میلیتاریستها در جاهای دیگر بکن. و ضدآمریکایی ها را برایش شناسایی کن.
دریک عنان از دست دادن در قبال یک انتقاد، و فحاشی به منتقد، مصداقی در مورد کاریکه آمریکا با اشغال تجاوزکارانه عراق کرده و اثرش بر خود عراق و ایران که در قسمتهای مختلف گفتارش عنوان کرده را بخوانید.:
آیا همین استدلال خود مصداقی که بظاهر برای محکومیت نگارنده است، بخوبی بیان نمیکند که همه عراقیان میهن پرست، حق دارند با تجاوز آمریکا به کشورشان و نابودی آن یا به قول مصداقی” شخم زدن آن” مخالف بوده و بخواهند که به این تجاوزو شخم زدن که توسط تمامی بشریت چه در سازمان ملل و چه بصورت تک کشور عضو مخالفت و محکوم شد را خاتمه دهند؟ آنوقت خواست ایرج مصداقی برای نابودی همان جوانان با غیرت عراقی توسط آمریکایی که کشورشان رانیز نابود کرده است، جز فاشیسمِ درنده ترین و وحشی ترین جناحهای امریکا را نمایندگی میکند؟ مصداقی یا مطلقا نمیفهمد چه میگوید، و از بس توهم او را برداشته و متاسفانه این توهم با تعداد ببننده های خرد وانهاده اش باد کرده که فکر میکند میتواند دهانش را بازکرده و هر خزعبلی را بیان کند بدون اینکه فکر کند حتی علیه مواضع خودش است.
ایرج مصداقی بعد از پرتاب ماهواره به فضا!!! توسط رژیم به پیش بینی نگارنده جامعه عمل پوشاند. وی که هویت ملی نیروهای عراقی ناشی از شرایط خاص عشیرتی عراق همچون حشد الشعبی، عصائب اهل الحق، کتائب اهل حق[D] … را که خواهان پایان اشغالگرانه کشورشان توسط آمریکایی که به تائید خود مصداقی عراق با ثباتشان را شخم زده و نابود کرده است میباشند را نادیده میگیرد. وقیحانه به آمریکا مجوز بمباران و نابودی همان مردم و جوانان عراقی در این نیروها را صادر میکند. ظاهرا با آنچه آمریکا در زمان جنگ خلیج “با شخم زدن و بی ثبات کردن عراق و در نتیجه بی ثبات کردن ایران” [E] و منطقه و … انجام داده راضی نیست. و از جانب آمریکا و اسرائیل و عربستان این نیروها را بنیادگرا و قابل نابود شدن قطعی جلوه میدهد. وقتی از مواضع فاشیستی او انتقادمیکنیم یعنی همین.
ایران، عراق و سابقه تاریخی این دوملت
مصداقی هویت عراقی نیروهایی همچون حشد الشعبی و کتائب حزب الله، … که بخشی قانونی از ساختار نیروهای مسلح عراق و وابسته به فرمانده کل نیروهای مسلح آن کشور است [F] را که خواهان پایان حضور اشغالگرانه هستند را نادیده میگیرد. نفوذ ایران درمیان سیاستمداران و مردم عراق ریشه تاریخی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی، همسایگی و اقتصادی هزار ساله دارد. منطقه عراق در دوران قاجار از ایران جدا شد. کشور عراق که بعد از فروپاشی دولت عثمانی در جنگ جهانی اول تحت نفوذ انگلستان بوجود آمد. بسیاری از فرزانگان و بزرگان ایران زمین در نجف و کربلا و سامرا و…زندگی و تحصیل کرده اند. سه مرجع اصلی شیعه عراق در نجف عامل عمده در تحمیل امضای مشروطیت به مظفرالدین شاه و دادن روحیه مقاومت به ستارخان با دادن فتوای مقدس بودن مبارزه ستارخان و مشروطه خواهان با حمایت تمام عیار از او برای ایستادن در مقابل مزدوران اجنبی آن زمان و محمدعلی میرزا بوده است که بدون آن حمایت قطعا تبریز آخرین و شاید تنها سنگر مشروطه خواهی ایران فرو میریخت.[G] طوریکه ستارخان همواره میگفت”من حکم علمای نجف را اجرا میکنم” و اینگونه هم خود انگیزه میگرفت و هم به “نه ناسیونالیستها” که به وطن پرستان برای مقاومت روحیه میداد.
فرح پهلوی و مراجعه به مراجع شیعه در نجف جهت نجات شاه از سرنگونی
فرح پهلوی نیز برای نجات شاه از سقوط، شخصا به نزد مراجع شیعه در نجف رفت و از آنها خواستار حمایت مذهبی برای شاه شد.[H] بسیاری از مردم عراق ایرانی الصل هستند. حضور قبور امامان شیعه در عراق و ایران به این رابطه دوطرفه ضریب چند برابر زده است. قرنها ما یک کشور واحد بوده ایم. جنگ هشت ساله، و سرکوب اکثریت شیعه آن کشور توسط دولتهای حاکم بر عراق همچون صدام دلایل دیگر نزدیکی اکثریت شیعه به ایران بوده و هست. بسیاری از عراقیان باتجاوز صدام با مجوز آمریکا به کشور، به ایران پناهنده شدند و یا صدام آنها را به ایران اخرج کرد. بسیاری از آنها بر علیه تجاوز صدام در کنار سربازان و جوانان ایرانی در دفاع از خاک کشور جنگیدند وکشته شدند. اینها صرفا حقایق تاریخی هستند و تائید و رد چیزی نیست.
تناقض گویی مصداقی معرفی عامل بی ثباتی در منقطه
البته منافع قطعی ایران در با ثبات ماندن عراق بدلیل بی ثباتی که مصداقی خودش اعتراف میکند که با شخم زدن عراق توسط میلیتاریسم آمریکا و ادامه حضور اشغالگرانه ایجاد و تداوم مییابد که ثبات ایران را هم بهم میریزد، انکار ناپذیر است. هیچ دولت مستقلی نمیتوانست نسبت به این بی ثباتی و عوامل آن بی تفاوت باشد.
چه بسا نیروهای عراقی برای دفاع از کشورشان و بازگشت ثبات به آن براساس اخبار نه چندان قابل اعتماد حاضر در رسانه ها کمک مالی… هم از ایران دریافت میکنند. که رسانه های مرتبط با میلیتاریستهای اشغالگر آنرا توسعه طلبی ایران وانمود میکند، تا بدرستی مقابله ایران با بی ثباتی ناشی از تجاور آمریکا به عراق و اشغالگری خود آمریکا. و باز هرچند در بعضی تظاهرات داخل کشور در مقاطع مختلف شعار های عدم رضایت از این نوع حمایتها مالی ایران به نیروهای میهن پرست عراق در دفاع از کشورشان ابراز شده است، که دلیلی برای نامشروع بودن آن نیروها در کشور خودشان و صدور مجوز کشتارشان توسط دلالان میلیتاریسم، بدست آمریکا نیست و نمیتواند باشد. آنچه که میلیتاریستها تلاش میکنند مردم عراقِ خواستار پایان اشغالگری کشورشان را با مارک بنیادگرا و با دلالی امثال مصداقی ها به بهانه حمایت ایران و یا توسعه طلبی ایران از اعتبار خارج کرده در فرصت مناسب نابودشان کنند.
در سیاست بین الملل، حمایت از نیروهای دیگر کشورها در تامین منافع خود، گذشته از درستی و غلطی آن، امری شناخته شده است. که مقام سردمدارای آن و جنایتکارانه ترین اشکال بکارگیری آن، نه همچون ایران برای دفاع از نفوذ دشمنی در مرزهایشان در همسایگی کشوری شخم خورده توسط آمریکای که از 12هزار کیلومتر آنطرفتر آمده، و بی ثباتی ناشی از این تجاوز به کشور همسایه اش عراق در ایران (همانگونه که خود مصداقی بشدت بر این اثر بی ثبات کننده شخم خوردن عراق توسط آمریکا در ایران تاکید میکند)، بلکه همچون آمریکا هزاران کیلومتر آنطرف تر دست به چنین اقداماتی میزند آنهم با مقاصد استعماری، و کشتار، مانند بکار گیری 320هزار نیروی کره ای در ویتنام توسط آمریکا علیه ویتنام شمالی، بکارگیری ارتش ایران شاهنشاهی در زمان محمد رضا شاه در ویتنام، و یا راه اندازی و بکارگیری داعش (به بیان آشکار خانم کلینتون وزیر خارجه ایالات متحده) و انداختن آنها بجان مردم منطقه و بویژه عراق وتلاش برای تصرف آنکشور با پولهای عربستان و قطر و…که همین جوانان عراق که باید از نظر مصداقی قتلعام شوند، با حمایت ایران نیروی عمده بازدارنده آن بودند، و صدها نمونه دیگر متعلق به میلیتاریستهای آمریکاست.
در این زمینه ایران (تا آنجا که خود مصداقی اعتراف میکند)، درحال کسب ثبات و دفاع در مقابل عامل بی ثباتی خود یعنی آمریکا است. هر حکومتی هم بود باید چنین میکرد. این مستقل از موضع ما و هرکس در مورد رژیم ایران است. مگر همدست آمریکا باشید که از تلاشهای ایران در مقابله با بی ثباتی عراق توسط حضور آمریکا مخالفت کنید.
افشاگری در مورد فرقه ننگین رجوی و قتلهای 67 نباید کسی را نسبت به مواضع ضد ملی، مبانی همان قتلها و ظهور رجوی کورکند
هرچند در نقد مصداقی نگارنده تلاش کرد ضمن جلو گیری از غلطیدن بیشتراو به مواضع بسا ضد میهنی تر، وی را نسبت به آنچه از نظر این قلم ضد میهنی است آگاه کند. متاسفانه با خود محوری و خود بزرگ بینی و فضای منابر منولوگی که در بکارگیری ایرج مصداقی توسط رادیوها و رسانه های معلوم الحال خارج کشوری که حرفشان را برایشان میزند چنان او را از خود بیخود نموده است که اجازه هرگونه نقد پذیری را از او گرفته است. و این منم بزرگ شده مهاجم به جایی رسیده که نقد به یک موضع را همچون مسعود رجوی معادل حذف تمامیت خود دانسته و عنان از کف داده و چنگ و دندان نشان میدهد.
طوریکه در پاسخ به نقد این قلم در اوج نخوت و خود بزرگ بینی بجای بحث و تشریح و دفاع از مواضعش ضمن استفاده از ابزار پوسیده و خاک گرفته ترور سیاسی مسعودرجوی علیه منتقدینش، در تمام 11 دقیقه واکنش عصبی به فحاشی، دروغ بافی، تخریب و ترور سیاسی علیه این قلم پرداخت. تا خود را در پس این داد و قال از پاسخگویی به مواضع شبه فاشیستی خود برهاند.
هرچند این موضع ایرج مصداقی دنباله طبیعی سراشیبی است که مدتهاست در آن با تمایل به سلطنت، تمایل به مشاور رضا پهلوی شدن، رد هرگونه مخالفت با میلیتاریسم آمریکا با مارک ضد آمریکایی، بی طرفی در قبال حمله نظامی به میهن، حمایت از تحریمها، … در غلطیده، ولی اولین بار است که آشکارا با این میزان از وقاحت (انشاالله فقط ناشی از جهل و خود بزرگ بینی باشد تا مسائل دیگر!) بیان میشود. که قبلا بشکلی شرمگینانه بیان کرده بود.
مصداقی نقد ناپذیری و تفکر استبداد رای را با این جمله عنوان کرد که:
باید از مصداقی سوال کرد شما هنوز رساله ای نداری! مقام مرجعیتتان نیز در هیچ حوزه ای به تائید نرسیده. این منم و عدم تحمل نقد نه حتی قبول اشتباه، ازکجا ناشی میشود؟ او اینگونه آشکارا نشان میدهد که متاسفانه آنچه از مسعود رجوی و تاریخ استبدادی سلطنتی 2500ساله ایران که مدتی است بدون هیچ دلیل و توضیحی شرمگینانه مدافع آن شده است، به ارث برده است، همان استبداد رای و خود محوری است که خواه نا خواه ضد دمکراتیک، ضد میهنی و متاسفانه اجنبی پرستانه است. که امیدواریم با تائیدی که بر مواضع مجری میهن تی[I] که در دنباله مطلب میخوانید، میگذارد، کارش به جاهای باریکتر کشیده نشده باشد. آنها که سرسوزنی علاقه به تکرار نشدن فاجعه رجوی و قتلهای زنجیره ای و ساله 67 دارند این مواضع بهبهانی و مصداقی را در زیر بخوانند.
آیا همه خارج کشوریهای پای منبر مصداقی انگشت به دهان نیستند که او بدرستی کتابها علیه استبداد رای مسعودرجوی، عدم پاسخگویی به نقد و انتقاد، عدم بیان اینکه اشتباه کرده ام و بکارگیری ابزار ترور سیاسی منتقدین توسط رجوی با آن ید و بیضای بزرگ شده توسط حمایت عراق، عربستان، اسرائیل و آمریکا علیه کشور، منتشر کرده است، چرا خود به چنان فقر و فلاکت استدلال در مقابل یک نقد به یکی از مواضعش رسیده و یا آن منم هیولایی استبدادی درونی بزرگ شده توسط چند لایک چنان تنوره میکشد که مجبور میشود از همان ابزار مسعود رجوی برای بیرون کشیدن زبان از حلقوم منتقد با ترور سیاسی و شخصیتی او، استفاده کند؟ و بسراغ واژه ها و شیوه شازده های قاجار همچون:
علیه نگارنده بکار میبرد؟ آیا مگر این عین رویکرد مسعودرجوی به دیگران و هر نقدی از خودش نیست؟ طوریکه نمیشود فهمید این کلمات متعلق به امثال ایادی رجوی است که سالهاست علیه حتی خود مصداقی و دیگر منتقدین بکار میرود یا کسی که مدعی است مخالف این رویکرد رجوی است که علتش خود و وطن فروشی رجوی و دست داشتن در هزاران قتل است. اما مصداقی ها چرا؟
رویکرد استبدادی مسعودرجوی قابل درک است، چون دست در خون هزاران انسان دارد، چون مجبور است خط و خطوط و سیاستهای اربابانش را که فکر میکند قول بقدرت رسیدن را به او داده اند را به اجرا بایدبگذارد، یا چون خود را در درون فرقه اش امام و فرستاده خدا و عاری از اشتباه معرفی می کند است که میتواند پاسخگوی هیچ یک از اعمال و گفته هایش نباشد. اما مصداقی ها چرا؟
کمی به 11 دقیقه لجن پراکنی به نقد موضعش بعنوان نمونه از چهارساعت منبر منولوگی مصداقی توجه کنید شاید درک بهتری از منبر(اینکه از لفظ منبر و منولوگ استفاده میشود ، بقصد توهین و تخریب نیست ، بلکه بعنوان “یک متد غلط ارتباط یکطرفه مانند منابر آخوندی بدون امکان کامنت گذاری که نقد شده است” که بکار میرود. که درهمین لینکی که دراین پانوشت آمده متیوانید محتوای نقد منولوگ را بخوانید.) [1] بدست بدهد.
مصداقی فحاشی وبکارگیری الفاظ توهین آمیز عصبی افسارگسیخته را بدون پرداختن منطقی همراه با استدلال به پاسخگویی به اصل انتقادی از او شده، اینگونه شروع میکند:
ما از این آدمهای حقه باز کم نداریم تا یک مسئله ای میشود اینها میشوند ناسیونالیت، چهرهایی که درد وطن دارند. عرق وطن دارند. اینهایی که یک مو هم کف دستشون نیست. خیلی انسان هستند، خیلی صاف و صادق هستند. اینطور نیست. همه جا میتونید اینها رو ببینید. عده ای لباسی به تنشان میکنند که گشاد است و به تنشان گریه میکند. یکی دیگرشون بود که یک مقاله ای نوشته بود علیه من، …. داود باقروند ارشد یکی از عناصر فرقه رجوی بوده است قبلا. این بابا امروز شده چی ناسیونالیست. امروز شده چی نیروی ملی. حالا ضد آمریکایی، ضد آمریکایی مهمترینش اینه ها!!! البته نمیخواستم اسمش را بیاورم. چند بار هم لگد پرانی کره بود ولی فقط می خواستم روشن کنم این چهره ها کی هستند و روشن بشود
شازده قاجار را در فرهنگ مصداقی مشاهده کردید؟ آنجا که انگار یکی ازرعیت ها جرات کرده به صاحت پاک ظل الله با سوالی جسارت کند. ترجمه این فرهنگ و این میزان از خشم، در قدرت نسبت به منتقد، تبدیل به دشنه ای میشود که سر منتقدر را از بدنش جدا کرده روی سینه اش میگذارد تا غلط بکند به عرصه سی مرغ وارد نشود. نباید فکر کنید که قتل و کشتارهای زیر پرده استبداد محتوایی جز این داشته است؟ قطعا او ناچیزتر این است که بتواند اینکار رابکند، قصد ما مبارزه با فرهنگ استبدادی است. فعالیت برای احقاق حقوق اعدامی های 67 لزوما همانگونه که مشاهد میکند ما را از فرهنگ استبدادی جدا نمیکند. هزاران نمونه قبل از مصداقی وجود داشته اند. لاجوردی قصاب اوین با سابقه مبارزه با شاه و زندان و شکنجه، پشت سر مسعود رجوی تنها یکی از آنها بود.
ضد آمریکایی یا ضد میلیتاریسم
همه این مقدمه تخریبی که با نخوت و تکبر و مکث در نام بردن از منتقد را نیز بدان اضافه میکند روش مسعودرجوی و خود بزرگ بینانِه است که مصداقی وانمود میکند خود توسط مسعودرجوی قربانی آن قرارگرفته اسـت!!. ولی ظاهرا منطقِ بی منطقان است بویژه وقتی با یک نقد تمامیت خود را در خطر احساس کنند. فرق نمیکند رجوی باشد یا مصداقی. در ضمن تلاش میکند با هوچیگری خاص خودش منتقد را با تاکید دوباره “ضد آمریکایی” بعنوان یکی از بزرگترین معایبش بنمایاند!! شاید به مراکزی که مد نظر دارد نسبت به این به اصطلاح ضد آمریکایی پیام هشدار میدهد! خدا داند.
اجازه بدهید در خوشبینانه ترین شکل فکر کنیم مصداقی تفاوت “ضدیت کور با آمریکا” و “مخالفت با میلیتاریسم” را که رجوی نیز روی آن سرمایه گذاری کرده است و متاسفانه مصداقی نیز برایش با درخواست حمله نظامی علیه نیروهای عراقی در عراق و نابودی آنها دلالی میکند را نمیداند.
بعنوان مقدمه و قبل از ارائه تعاریف و توضیح و تشریح آنها. جهت اطلاع خودش و خوانندگان این سطور توصیه کنم مواضع نگارنده که بشدت مخالف گروگانگیری سفارت آمریکا (بعنوان یک فاجعه ملی) و در مورد جنایت 11 سپتامبر بعنوان عملی بغایت تروریستی که حتی این قلم رسما نسبت به جشن گرفتن مسعودرجوی در حضور 4000 عضو سازمان از کانال عباس داوری نسبت به آن اعتراض کرده است و عامل قطعی تصمیم به خروج و فرار از این فرقه این قلم بوده و دراین پانوشت آمده است رابخوانند [J]تا رویکرد دجالگرانه مصداقی به وانمود کردن مواضع این قلم را به ضدیت کور با آمریکا برای خواننده روشن شود. اما آنچه در مواضع مصداقی مورد نقد قرار گرفته میلیتاریسم است که شاید! لازم باشد برای خود مصداقی روشن شود.
معنی میلیتاریسم
میلیتاریسم یعنی: اعتقاد به اینکه کشور باید قدرت نظامی قوی داشته باشد تا از آن برای برتری سیاسی اقتصادی استفاده کند.)دیکشنری کمبریج) ميليتاريسم زمينه را براي نازيسم ، فاشيسم و فالانژيسم فراهم مي كند. از لحاظ پيشينه تاريخى ميليتاريسم به سنت ارتش پروس و گرايش نظامى دولت آلمان برميگردد . بيسمارك يكى از رهبران آلمان معتقد بود كه تاريخ از طريق خون و شمشير حركت ميكند . انديشه بيسمارك تلفيقى از ميليتاريسم ، ناسيوناليسم و محافظه كارى است. شروع جنگهاى جهانى بوسيله آلمان ، گرايش ميليتاريستى در اين كشور را تحريك نمود .در زمان ناپلئون بناپارت در فرانسه ” تين بناپارتيسم” كه مظهرى از ميليتاريسم بود شكل گرفت و در زمان او ارتش نقش بسيار زيادى در تحولات سياسى – اجتماعى پيدا كرد .گسترش ميليتاريسم در اروپا يكى از زمينه هاى پيدايش فاشيسم بود كه جنبشهاى فاشيستى از رسوم نظامى اقتباس كردند و سنتهاى نظامى را مورد ستايش قرار دادند .
نمونه ای از میلیتاریسم آمریکایی از زبان یک سناتور آمریکا “آلبرت جی بوریج”
جهت روشن شدن برای مصداقی به آنچه مخالفت با میلیتاریسم گفته میشود توجه او و خوانندگان را به بخشی از سخنرانی انتخاباتی یک سناتورآمریکایی بنام آلبرت جی بوریج که بعد از این سخنرانی به سناتوری انتخاب شد جلب میکنیم تا بسادگی و بدون نیازه به هیچ دانش سیاسی و قوانین بین المللی چندانی روشن شود که بحث مخالفت با چه محتوایی است. و محتوای تجاوز به عراق و حضور آمریکا در منطقه چیست.
این سناتور در پاسخ به این اعتراض که کشورها از حق حاکمیت برخوردارند، میگوید:
اینکه بگذاریم [کشورها] خودشان بر خودشان حکومت کنند عین این است که تیغ را بدهیم دست یک کودک و بخواهیم که صورتش را بتراشد. مثل این است که ماشین تحریر را بدهیم به یک اسکیمو و بخواهیم یکی از مهمترین روزنامه های جهان را منتشرکند. آیا شما[آمریکاییها] با رای خودتان تائید خواهید کرد که به توان و قدرت و درایت عملی آمریکایی ایمان ندارید؟ یا تائید خواهید کرد که ما به نژاد حکمران جهان تعلق داریم؟ که حکمرانی در خون ماست که روحیه برتری در نزد ماست که یک نوع نبوغ فرماندهی از آن ماست. بعد مسافت دلیل نمیشود که ما در پی تقدریمان نرویم. از تصرف سرزمینهای دیگر چشم پوشی کنیم. زیرا پیشرفتهای فناوری به یاری ما خواهند آمد، نیروی الکتریسیته بکمک ما خواهد آمد طبیعت نیز همینطور… کوبا و هواوایی و فیلپین به ما نزدیک نیستند اما نیروی دریایی ما آنها را به ما نزدیک خواهد کرد، چابکی آمریکایی، تفنگهای آمریکایی و روحیه و ذهن و جسارت آمریکایی آنها را برای همیشه نزدیک نگه خواهند داشت. تصور کنید وقتی قانونهای آمریکا، هاوائی و پورتوریکو را پر از عدالت و امنیت کنند، هزاران آمریکایی به این سرزمین ها سرازیر خواهند شد. تصور کنید وقتی یک جمهوری با حکومتی آزاد که تحت حفاظت و کنترل آمریکاست نظم و عدالت را در فیلپین برقرار کند دهها هزار آمریکایی به معدنها و مزرعه ها و جنگلهای آنجا هجوم خواهند برد. تصور کنید که وقتی حکومت قانون جایگزین سلطه دوگانه بی نظمی و خودکامگی در کوبا شود صدها هزار آمریکایی به آنجا خواهند رفت و تمدن و انرژی و صنعت را در آنجا خواهند ساخت. تمدن، بهداشت و آموزش همگانی برای میلیونها. این برای هرکدام از ما به چه معناست. به معنی فرصت برای همه مردان جوان و عزت مند آمریکا. نیرومندترین، جاه طلبت ترین، پرشورترین و مبارزترین مردانی که جهان تا کنون به چشم خود دیده. به معنی آن است که به همان اندازه که نیرو و توان آمریکایی با عظمت تر از کاهلی اسپانیایی است. منابع این فرمان روایان بسیار ثروتمند افزایش خواهد یافت. و تجارتشان پر رونق تر خواهد شد. زیرا آمریکایی ها در اینده این منابع و تجارت را به خود اختصاص خواهند داد. فقط در کوبا 15 میلیون اکر جنگل وجود دارد که رنگ تبر را ندیده است. در آنجا معدنهای بی پایان آهن و ذخایر گرانبهای منگنز وجود دارد. در آنجا میلیونها اکر زمین وجود دارد که هنوز کاوش نشده است. هیچ کس هنوز به سراغ منابع زیرزمینی فیلپین نرفته است. این به معنی شغلهای جدید و دست مزدهای بهتر برای مردان زحمت کش آمریکایی است این یعنی قیمت بالاتر برای گندم و ذرت ما برای همه محصولاتی است که کشاورزان ما تولید میکند.
این یعنی دلارهای راکد و ضعیف ما صرف سرمایه گذاری فعال قوی در سرزمینهای دور خواهد شد. توفیق آمریکا بدان معناست که این ملت عاملی بسیار تاثیر گذار در صلح جهانی خواهد بود. زیرا تعارض های آینده تعارضهای تجاری خواهند بود. جدال برای بازار، جنگ تجاری برای بقاء . اری با گسترش بازرگانی ما پرچم آزادی به همه جهان خواهد رفت و امنیت همه شاهراهها مسیر تجارت ما با همه انسانها با تفنگهای آمریکا تامین خواهد شد. و وقتی خروش آنها به پرچم سلام دهد، مردم شب زده خواهند دانست که صدای آزادی دست کم برای آنها میخواند. که تمدن دست کم دارد برای آنها طلوع میکند. آزادی و تمدن آن ثمره های انجیل عیسی مسیح که از پی قلمرو تجارت که زمینه را آماده میکند میرود و هیچگاه برآن پیشی نمیگیرد. خطیرتین وظایف تاریخ بر دوش مردم آمریکاست. آنها باید توانمندترین تجارت جهان راهدایت کنند. آنها نمیتوانند در مسیر پیشروی شکوهمندانه بسمت ثروت و قدرت و افتخار و تمدن مسیحی به خودشان اجازه توقف دهند. زمان آن است که مردمان برگزیده خداوند عزیز را بزرگ بداریم و تحسین کنیم. تا همه جهان با وفاداری آمریکایی ها با حکومت آمریکا همآوا شوند. هموطنان آمریکایی ما مردمان برگزیده خداوندیم. ما نمیتوانیم از وظایف جهانی خود فرار کنیم. برماست تحقق بخشی به غایت سرنوشتی که ما را واداشت که بزرگتر از هدفهای کوچکمان باشیم. ما نمیتوانیم از هیچ سرزمینی که مشیت اللهی پرچممان را در آن به احتزاض در آورده عقب نشینی کنیم. برماست که بخاطر تمدن و آزادی آن سرزمین را حفظ کنیم. برای تحقق تمدن و آزادی پرچم ما باید از این پس نماد و نشانه ای برای همه نوع انسان باشد.[K]
این همان آمریکای نازنینی است که مصداقی هر گونه مخالفت با آنرا منکوب میکند، و ورود به عرضه سیمرغ (میلتاریسم) میشمارد، آنرا لگد پرانی معرفی میکند و باید همانگونه که در مورد جوانان عراق پیشنهاد میکند باید با بمباران نابود شوند بله نابود.
واقعا مصداقی میفهمد چه میگوید؟
استدلال بسیار پر مغز!! دیگر مصداقی در دفاع از میلیتاریسم و منافع آن که نگارنده نا شکری کرده و توجه بدان ندارد باعث عصبانیت مصداقی شده است:مصداقی میگوید:
بنابراین این بنده خطاکار آن مواهبی که بقیمت شخم خوردن و نابود شدن عراق با صدها هزار کشته در میان مردم عراق و بتاراج رفتن منابعشان کسب شده ودر این میان با شکستن بندهای دیکتاتوری صدام و فرار نوجه اش، مسعودرجوی از عراق، نگارنده توانسته از زندان رجوی فرار کند [L] را قدر نمیشناسم. یعنی چون منافع حقیر این قلم تامین شده باید جنایت آمریکا در عراق را تائید کنم نه اینکه بند کنم به میلیتاریسم شخم زننده که مصداقی دلالی اش را برای انجام دوباره در عراق میکند. در صورتیکه از نظر مصداقی باید منافع حقیر خودم را اصل بگیرم و از میلیتاریسم شخم زنند یک کشور 30 میلیونی توسط امریکا حمایت کنم. “حاشا و کلا” مگر انسان چقدر میتواند حقیر و پست باشد؟
مصداقی در آویختن به ابزار پوسیده رجوی، میگوید:
صدای مسعود رجوی را که حنجره مصداقی را بکارگرفته است را میشنوید؟ قهقهه مسعودرجوی از درس پس دادن ایرج مصداقی به مسعودرجوی با ترور مخالفین فرقه اش را میشنوید؟ صد سال هم که دم از مخالفت با رجوی بزنی، رجویسیم، استبداد رای افسارگسیخته، فردیت و خشم و عدم تحمل یک نقد ناشی از خود شیفتگی را درمان نمیکند.
لاجوردی جلاد اوین نیز با استبداد شاه در افتاده بود، سالها در زندان و زیر شکنجه ساواک شاه بود و اتفاقا یکی از مقاومترین زندانیان زمان شاه بود. بگذریم که او حتی برای شناسایی مبارزین خارج زندان سوار بر گشت ساواک نیز نشده بود! همانگونه که به اصطلاح 55سال مخالفت رجوی با به اصطلاح شاه و شیخ نیز نتوانسته استبداد قرون وسطایی مسعودرجوی را درمان بکند. بله اینگونه سابقه های زندان وقتی فرهنگ استبدادی حاکم بر فرد است اتفاقا او را شقی تر و کینه جو تر و کم تحملتر نسب به انتقاد و نقد میکند که شاهدیم.
اما در مورد داخل کشور رفتن تا به خارج کشور آمدن
آقای مصداقی بشنو از زبان کسی که بقول خودت “حساسترین مسئولیتها” را در فرقه رجوی داشته، (نه بعنوان تحلیل بلکه حقایق درونی فرقه ننگین رجوی گفته میشود) رجوی داخل رفتن را شیطان سازی کرد و میکند، چون:
الف : حضور ابدیش در خارج کشور ناشی از شکست کامل نظامی، سیاسی، ایدئولژیک و تشکیلاتی خودش در خارج را توجیه کند، یادت هست که وقتی میرفت عراق حضور در خارجه را حرام کرد؟ فکرنمیکرد کار خودش هم به قبرستان خارجه کشیده میشود.
ب : داخل رفتن را حرام کرد تا با نفی مبارزه مردم در داخل کشور، مبارزه را تنها در کادر تشکیلات خودش درقبرستان خارجه جلوه بدهد و توجیه کند.
ج : نفی و خاک پاشیدن به چشم ایرانیان، نسبت به واقعیت حمایت آشکار بخشی از مردم ایران از رژیم در مقابله با آمریکا و مزورانش همچون رجوی است، که در حمایت گسترده در ترور سردارد سلیمانی توسط آمریکا بخشی از آن را شاهدش بودی.
د : تلاشی در راستای نفی مشروعیت توده ای از رژیم وتامین منافع تامین خواسته های مراکز میلیتاریستی (که میدانی 40سال است تنها محور کار سیاسی فرقه رجویست و تنها کانال امید او برای رفتن به ایران و بقدرت رسیدن) تا از این طریق همراهی با دشمن خارجی یعنی عراق و کشتار ایرانیان با تروریسم شهری و مرزی توجیه کند.
ح : برای موجهه جلوه دادن هراقدام نظامی خارجی اعم ازاقدام آمریکا یا اسرائیل علیه کشور. (تنها و تنها امید بقدرت رسیدن امثال رجوی)
و : به همان دلیلی که هم شاملو و هم شجریان و بسیاری دیگر را مزدور رژیم خواند و ضد انقلابی ودشمن، چون با پناهنده شدن و به خارج آمدن و تائید سیاست رجوی مخالفت کردند.
ظ : نفی مبارزه متکی به خود مردم، و رهبری فرد و تشکلی دیگر جز فرقه رجوی و القاء کردن این امر که راه نجات از پس مانده غذای آمریکایی خوردن است. و حفاظت از استراتژی صدبار شکست خورده اش که تنها ره رهایی با ارتش آزادیبخش است. رجوی چهار دهه است میگوید انقلابی توده ای دیگر اتفاق افتادنی نیست. مگر با ارتش آزادیبخش. بنابراین رفتن داخل و هر مبارزه ای در داخل باید نفی شود. و شما بدان دامن میزنید.
بنظر نگارنده هر عنصری دم از حمایت خارجی بزند، بزرگترین خیانت را در حق مردم ایران میکنند. چون به مردم ایران این را القاء کنند که نمیتوانند روی پای خود بایستند. و باید برای آزادی و دمکراسی و … پس مانده خوار آمریکایی باشند. (آنگونه که بهبهانی میگفت و شما ضمنی تائید میکردید). جواب این فرومایگان را ستارخان ها و مصداق ها و دکترفاطمی ها و… سالها قبل داده اند.
سابقه تاریخی القاء پس مانده خواری استعمارگران به ایرانیان
نباید فکر کرد که فرهنگی که بهبهانی و شما در تلویزیون میهن تی وی ترویج میکنید اشتباهات لفظی است. آنقدر ریشه در عمق و وجود عناصر پست دارد که میتوانند آنرا بزبان آورده و یا نسبت به شنیدن آن واکنشی که ندارند هیچ تائید هم میکنند. متاسفانه این فرهنگ استعماری سابقه تاریخی در میهن ما دارد. استعمار بکمک مزد بگیران ایرانیش در دربار قاجار و سپس درباریان پهلوی و عطف به ضعف کشور ناشی از عقب افتادن در انقلاب صنعتی، و…این تفکر را در بین مردم ستم زده ایران، تبلیغ و ترویج میکرد و عمیقا جا انداخته که ایرانی نمیتواند خود راه خود را مستقلا بیابد و چاره، در دستان خارجی است. علت اصلی حضور عناصر میلیتاریسم جهانی در شوهای مریم رجوی دقیقا همین وطن فروشی قاجار است که خانم قجر عضدانلو پی میگیرد؟ این یعنی ضدیت با ایران و ایرانیت و دلالی برای استعمار.
هر آنکس علاقه مند است بداند این فرهنگ فرومایگی چگونه در ایران شکل گرفته است میتواند به مطبی تحت عنوان (تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی) در لینک مقابل بخواند. https://www.nototerrorism-cults.com/?p=21551
مگر در خارجه چیزی جز تفاله شدن و کپک زدن چیز دیگر در جریان است؟ در صورتیکه میبینی هرمبارزه ای هست در داخل کشور است. تبلیغ عکس کردن و نفی بداخل رفتن عین خیانت به همان جوانانی است که در داخل مبارزه میکنند. تاکتیک و دروس مسعود رجوی که در اینجا مصداقی درسش را پس میدهد، جهت سرپوش گذاشتن بر کپکهای ناشی از تفاله شدن درخارج کشور است.
اگر سوال کنی، پس خودت در خارجه چکار میکنی؟ جواب این است که:
اگر کسی شرف داشته باشد نباید بدلیل حقارت خودش حقیقت را نفی کند. نگارنده هیچ ادعایی در مبارزه ندارد. رسالت نگارنده، فقط بکارگیری تجربه جهت جلوگیری از خنجر زدن کپگ گرفته ها از پشت به مردم ایران است.
.
اندر عدم تحمل سختی های تیف
واقعا کسی که 30سال عراق بوده بمبارانهای هوایی رژیم را تحمل کرده، در پروژه های مسعودرجوی در اروپا همراه مریم رجوی بوده، و باز برگشته عراق، بعد در انتقاد به رجوی هفت سال در بصره تبعید بوده، که روزانه بر سرش خمپاره 120 میباریده، فقط دریک مورد27 موشک رژیم به مقرشان میخورده، یکبار میلیمتری از کامیون انتحاری در همان بصره جان سالم بدر برده، سپس از همان بصره وقتی هم که برای پروژه جام جهانی لیون فرانسه به آلمان اعزام شده آمده و پروژه را اجرا کرده و باز برگشته، صدها بار بر سرش بمب و موشک ریخته شده، بمبارانهای بی سابقه تاریخ جهان را در جنگ اول خلیج تحمل کرده. در انتقاد به شکنجه و زندان مجاهدین توسط رجوی به ده سال زندان محکوم شده. در جنگ دوم خلیج ستون تحت فرماندهی اش هنگام اعزام برای فتح دوباره تهران (قبرستان فروغ2) توسط مسعودرجوی که خودش از عراق فرار کرده بود، بطور مستقیم توسط هواپیماهای دوستان مصداقی (آمریکایی ها) تا آخرین خودرو بمباران و نابود شده، وقتی آمریکا عراق را اشغال کرده در مصاحبه ای که با همه اعضای ساکن در اشرف توسط دوستان مصداقی (آمریکایی ها) انجام میشد، درخواست به خروج از فرقه رجوی داده وقتی قبول نشده در نهایت فرار کرده و به تیف رفته. در تیف (محل استقرار نجات یافتگان از فرقه جهنمی رجوی تحت کنترل ارتش آمریکا در جوار اشرف و چسبیده به آن) که در آن برای جداشدگان، چادرهای کولر گازی دار، غذا و لباس و پزشک و… وسایل ورزش، بهداشت و… تامین بوده.
بله چون این قلم اهل اروپا چرانی نبوده، تا در تیف منتظر شود تا بیاید اروپا با وجود اینکه هم پناهندگی فرانسه و هم آلمان را داشته!!، رفتن به ایران را به ماندن در اسارت میلیتاریستهای خوشنام!! را بجان خریده. چون آنگونه که مصداقی دجالگرانه معرکه میگیرد، اگر نگارنده اهل سختی بود!! حتما مبارزه در اروپا که کار هرکس نیست!!! و بسیار سختی دارد!! چون در اروپا نه نان میدهند نه مسکن میدهند نه حقوق ماهیانه و نه بازنشستگی زودتر از موعد در سوئد!!! میدهند، نه درمانت حل است، نه امنیت هست بلکه انبوه خطر معروف شدن در مصاحبه با بی بی سی هست، را به رفتن بداخل کشور که همه چیز گل و گلاب است ترجیح داده است!!!؟؟؟ ما آنگونه که رجوی تبلیغ میکند و شما ترویج میکنی، از مبارزه نبریده بودیم که جدا شدیم. به ضد مبارزه بودن رجوی، ضد ایرانی بودن رجوی و حتی خطرناک بودن رجوی چه برای ایران و چه برای منطقه عمیقا اعتقاد داشته و داریم و اینکه هر مبارزه ای فقط و فقط در داخل کشور مشروع است و لا غیر. مبارزه در خارج کشور وقتی مشروعیت دارد که متکی، مرتبط، حامی و مورد قبول مردم و مبارزه مردم ایران در داخل باشد.
شاخص کثافت کاری و تفاوت بریدگی تشکیلاتی و بریدگی سیاسی
بگذار بعنوان کسی که به قول خودت حساسترین مسئولیت ها را در فرقه رجوی داشته یک حقیقت را با شناختی که از همه اعضای سابق و حاضر رجوی دارد و بسیاریشان را اداره کرده است و خوب همه سوابق شان را میداند یک الگو به برای شناخت کثافت کاری و بریدگی از مردم ایران در بین همه کسانیکه تنشان به تن رجوی خورده است بدهد. هر انسان مبارزی که از تشکیلات فرقه رجوی میبرد، در اوج آگاهی و شرف انسانی وملی و رهایی از اسارت و بندگی فکری و جسمی است که اینکار رامیکند و همانطور که مردم ایران از آنها با گذشت از همه گناهانی که در همراهی با تشکیلات وطن فروش، ضد ایرانی و جنایتکار رجوی مرتکب شده اند، مقدمشان راگرامی میدارند، باید مورد تشویق قرارگرفته و الگوی بقیه اسیران در بند رجوی باشند.
این تشکیلات فرد محور است و رجوی تلاش کرده همه اعضاء را همانطور که همه آگاهند (با مغزشویی) مانند خودش بارآورد و از آنجا که بزرگترین کثافت کار و بریده از خلق و مردم ایران خود مسعود و مریم رجوی هستند و همه آنهایی که در کنارشان جا خشک کرده اند. با دادن چپ ترین شعارهای به اصطلاح براندازی در حال وطن فروشی و مزدوری برای صدام، عربستان و نئوکانها، با خواستار حمله نظامی به کشور توسط آمریکا و اعمال تحریم علیه کشور بخیال بردن سر کثافت کارِ معاصر (مسعودرجوی و مریم رجوی) به تهران است، بالاترین شاخص بریدگی از مبارزه است.
بریدگی تشکیلاتی افتخار و بریدگی سیاسی ننگ
بریدگی از مبارزه نه آنگونه که رجوی تلاش میکند وانمود کند، بریدن از تشکیلات رجوی است. بریدگی، در حقیقت بریدگی از مبارزه، بریدگی از مبارزه مردم ایران، بریدگی از مردم ایران که محصولش و در ادامه اش در آویختن به دامن استعمار و ایادی آن عربستان واسرائیل و… است که در واقع بریدگی سیاسی و مبارزاتی است. مسعودرجوی بعنوان امام و رهبر عقیدتی بریدگان نه تنها خود برید، بلکه تمام تشکیلاتش را نیز به بریدگی و آویختن به دامن آمریکا و قطع کامل از مردم و مبارزه مردم ایران کشاند.
پس بنابراین بریدیگی نه آنگونه که رجوی القاء میکند “بریدن از تشکیلات” او بلکه، بریدگی از مردم ایران و مبارزه مردم ایران و به زبانی بریدگی سیاسی است.
پس رجویسم یا بریدگی و کثافت کاری سیاسی-مبارزاتی -اخلاقی = چپ زدنِ براندازی (آنهم در اروپا و آمریکا)+ مردم و وطن فروشی + نفی به داخل رفتن ایرانیان + حمایت از تحریمها و درخواست بمباران ایران و مردم عراق
این فرمول چه برای جدا شدگان از رجوی وچه دیگران وقتی همراه است با شعارهای چپ نمایانه براندازی در خارجه چیزی نیست الا سرپوش گذاشتن به بریدگی سیاسی از مبارزه مردم ایران، همدستی با آمریکا، که سقوط شخصیتی-مبارزاتی، فرد را به نمایش میگذارد. بجای سر فرود آوردن در مقابل مردم ایران و اقرار و قبول اینکه:
“در دنباله روی از جنایتکاری چون رجوی و همه سیاستهای او اشتباه کرده است.”
خدا را شاهد میگیرم این شاخص و ترازوست. ققط باید صداقت داشت به درون مراجعه کرد خواهی دید عین حقیقت است. جناب مصدقی اروپا با همه چیزش ارزانی خودت. یک وجب از خاک ایران را با صد تا غرب باهمه مواهبش عوض نمیکنم. اگر میتوانستم هرگز به غرب باز نمی گشتیم. از نو جوانی در همه جایش بوده همه جورش را دیده ایم. صدها امثال تو به اصطلاح زندان اوین کشیده زیر دستم بوده اند همه تان را میشناسیم. ریز دلایل جدایی ات راهم میدانیم .اما مقصر اصلی را رجوی میدانیم تا تو و امثال تو را، که قربانی میدانیم. هرچند مسئولیت فردی را نفی نمیکنیم که باید خود فرد بدان برسد.
از این رو، این قلم مشکلات امثال تو را نه مسائل فردی و خصوصی که ناشی از خیانتهای سیستماتیک خطی استراتژیک و سرکوب و استبداد تشکیلاتی مسعود رجوی میداند. و با آن مرز مبارزاتی دارد. یعنی نقطه ضعفهای فردی را مانند امثال تو و رجوی علم نمیکند، نسبت به همه شیوه های رجوی اعلام انزجار کرده و میکند، هیچگاه نیز زبان شنیع ترور سیاسی را بکار نمیگیرد. هرچند برای دفاع از خود، وقتی قربانی اش باشد.
مواضع افراد مورد سنجش است، آنهم وقتی پای مردم ایران یا پای کشور و تمامیت آن درمیان است. و مانند رجوی پست و حقیر نباید بود که در قبال نقد بجای پاسخگویی منطقی و خرد وزانه پنجه در صورت منتقد بکشید.
دنبال آنتنی شدن و آنتنی بودن نیز نیست. برعکس آنرا عامل فساد سیاسیون خارج کشوری و زمینه ساز خودفروشی و میهن فروشی میدانیم. معتقدیم مبارز حق دارد یکبار اشتباه کند ولی اگر آنرا تکرار کند مردم حق دارند مورد مواخذه اش قرار دهند. انتظار نداشته باش یقه ات را بر سر مواضع ضد ایرانیت نگیرند. کسی کاری به آنتنی شدنت ندارد. از آنتن سواری لذت ببر!! آنچه مشکل توست. مشکل ما استقلال کشورمان است. مشکل ما راه اندازی منطق نقد و گردش افکار و عقاید است.
صدها نفر، امثال تو و البته این قلم بسیار ناچیزتر از آن هستیم که در معالات سیاسی یک کشور حتی به حساب آئیم. ولی شرافت مبارزاتی آموخته شده از اشتباهات گذشته به بهای هزاران جوانیکه شاهد بودی به نابدی کشاندهشدند، حکم میکند اشتباهات و سکوت در قبال انحرافات را تکرار نکنیم. پس تو از آن تجربه دهسال زندان چه آموختی؟ تو در مقایسه با مسعود رجوی با همه اهرمهایی که داشت با همه ترورهای فیزیکی، سیاسی، تشکیلاتی، ایدئولژیکی که انجام داد بسیار ناچیز هستی تا با همان شیوه ها بتوانی جلوی بیداری و نقد و انتقاد آنهم نسبت به مواضع وطن فروشانه و اجنبی پرستانه را بگیری.
چرا بهبهانی و مصداقی میخواهند ایرانیان پس مانده خوارآمریکا باشند
بهبهانی در همراهی با مصداقی میگوید:
بهبهانی آشکار اینگونه موضع میگیرد: بهتر است که کشور عراق را آمریکا بچاپد تا عده ای غربتی (یعنی ایرانیان را غربتی) و آمریکائیان را گل گلاب میخواند!! پستی و بی وطنی رامشاهده میکنید. درادامه مردم عراق را پسمانده خوار آمریکا شمرده برایشان بهترین آروزیی که دارد، و آن اینکه آمریکا همه منابعشان را ببرد و بخورد اگر از دهانش چیزی ریخت زمین عراقیها آنرا حلوا حلوا کنند و خدا را هم شکر کنند. ای ننگ به هر پستی و خاری و خود فروشی از نوع نژاد پرستانه کوکلوس کلانی. باور کنید نژاد پرستهای سفید پوست از این غلط ها با این وقاحت و دریدگی نمیکنند. این تلویزیون آپوزیسیون رژیم است؟ والله اگر این حرفهای موردتائید مصداقی را اگر مردم شرافتمند ایران بشنوند، تا لوس آنجلس هم شده میروند تا بگویند مردک خفه شو پس مانده خوار خودتی پدرجدت. شاید جواب خود ستار خان را به بهبهانیها و مصداقی ها و شو ضد ایرانیشان بدهند که گفت:
البته بهبهانی و مصداقی آزادند که هر موضعی که میخواهند داشته باشند. ولی از نقد مواضعشان گریزی نیست. این تعهدی است که ما با مردممان (همان خلق قهرمانی) که مسعود رجوی به آمریکا فروخته است داریم و ارتباطی هم به شخص و یا امثال شمایان ندارد. همانطور که وقتی کار مثبتی انجام میدهی اصولمان بما میگوید که تقویت و تشویقت کنیم و کرده ایم. همانطور که وقتی حتی خبر بمب گذاری مشکوک شو مریم رجوی شنیده شد، مستقل از درستی و غلطی اخبار رسیده آنرا طی اطلاعیه ای بشدت محکوم کردیم. حتی کشتار تظاهرات 1398را محکوم کردیم. اما اگر تو یا هرکس بخواهد با دشمنان کشور همدستی کند، تا به خاک کشور تجاوز شود. قطعا باید از روی جنازه امثال این قلم رد شود. همانطور که دیدی مردم ایران در مواجهه با ترور یک سرباز ایرانی توسط دوستان اجنبی شما چه واکنشی نشان دادند. محمدرضا روحانی نیز گفت که همه مردم در کنار حاکمیت برای مقابله با دوستان شما در صورت تجاوز به کشور خواهند جنگید. مسائل داخلی کشور فقط و فقط به مردم و جوانان کشور مربوط است. نه به هیچ عامل و کشور خارجی و خود باختگان و خود فروشان به خارجی.
لجن پراکنی رجوی صفتانه مصداقی:
مصداقی نشان میدهد علیرغم همه الدروم قلدرمهایش علیه رجوی، اگر لنجزار پیدا کند خود از رجوی در شناگری چیزی کم ندارد. نباید از این رجوی صفت سوال کرد چرا این حتما “همه داستانهایش را با رژیم را رفته” را افشاء نمیکنی؟
از کمیسیون صاحب مرده مرشد فکریت مسعود رجوی در زمینه ترور سیاسی کمک بگیر، مگر نه اینکه اگر بود حتما او تا بحال صدها بار منتشر کرده بود.
همانگونه که در مورد امثال خودت بدرستی یا دروغ، اسیران خودش را بمیدان آورده تا گزارشاتی از درون زندانها و اوین و تیر خلاص زدن، انزجار نامه نوشتن و گزارش به کاپیترون و توبه نامه نوشتن، شکنجه کردن، … و یا با تکیه به اطلاعات درون رژیم توسط کمیسیون صاحب مرده اش، منتشر میکند، برای نگارنده نیز ردیف میکرد. چنگ و دندان نشان دادن مصداقی در قبال یک انتقاد را میبینید؟ آنوقت چه کسی همجنس رجوی است؟
مصداقی در ادامه میگوید:
البته قبلا گفته شده حالا نیز باز گفته میشود. از همه مردم ایران و همه اعضای جدا شده و اسیر فرقه رجوی و از جمله خود ضحاک فرقه، مسعودرجوی و مریم رجوی عاجزانه درخواست میکنم که طی چهل سال گذشته هرچه عیب و نقص و به قول مصداقی کثافتکاری از نگارنده سراغ دارند برای مصداقی ارسال کنند.
در فرار از نقد مواضع شبه فاشیستیش میگوید:
“حساسترین مسئولیتها را در فرقه رجوی داشته”
و آنرا نشانه همجنس بودن با رجوی شمرده و با شنائت حکم صادر میکند که:
خیلی دستت خالیه نه؟ که به حتما هزار کثافت کاری کرده، به انشاالله کثافت کار بوده التماس دعا داری و آویخته ای. تا بتونی با علم کردن آن مجبور نشوی پاسخگوی نقد مواضع فشایستیت باشی. اما برای روشن شدنت توضیح داده میشود.
رجوی از انسان از جمله از مردم ایران بعنوان دستمال یکبار مصرف استفاده میکند، عده ای برای خمپاره خوردن و مردن برایش، عده ای برای زندان رفتن و شکنجه شدن برایش، و سپس رفتن نزد کاپیترون و گزارش کردن برایش، عده ای برای کار به اصطلاح سیاسی در راهروهای قدرت، عده ای برای همخوابگی با او، عده ای برای بکارگیری از توان اجرایی آنها، عده ای برای فحاشی برایش، عده ای بخاطر توان تشکیلاتی آنها، عده ای برای عملیات و ترورکردن، عده ای برای چاپلوسی برایش، عده ای برایش شعر گفتن و تولید موسیقی برایش، عده ای برای نقش شورایی بازی کردن برایش، عده ای برای نقش خواننده ملی بازی کردن برایش، میدانی که هیچکدام از اینها هیچگاه اصالتی نداشته، تماما پوشال بوده است. بنابراین تلاشت برای اصالت بخشیدن به مسئولیتهای بسیار حساس سپرده شده توسط رجوی به این قلم و هر فرد دیگری از جمله خودت، از آنجا که تمام اقدامات رجوی علیه کشور و عالیترین منافع مردم ایران بوده است، بالاترین ضد ارزش درنزد مردم ایران است و یاری و کمک به مسعودرجوی است. فراموش میکنی که هرکاری چون در خدمت رجوی بوده کثافت کاری بوده، اگر چه در راهروهای تمیز پارلمان اروپا یا در سازمان ملل و حتی نزد کاپیترون هم بوده باشد.
هرچند حساسترین مسئولیتهای نگارنده در فرقه رجوی هیچکدام باعث نشد که از همان سال 1365 (محکوم شدن علی زرکش به اعدم توسط مسعود رجوی) به مخالفت برنخواسته و چند بار فرار نکند، یکباربدلیل نقد رجوی به هفت سال تبعد در بصره و سپس به دهسال زندان محکوم نشود.
جناب مصداقی همجنسی، در بکارگیری شیوه های رجوی است. نه در اسیرش بودن. بیش از دو هزار نفر از فرقه جدا شده اند. در صدر آنها اسماعیل وفایغمایی و سعید جمالی، (دوستان هم پیاله خودت)، ویا خودشیفته بحرالعلوم دیگر مثل خودت سیامک نادری که ازهمه چیز عکس و تصویر و گزارش … دارد، از همه جدا شدگان که بسیاری از جمله خودش تحت مسئولیت نگارنده بوده اند، بخواه که وقتی با شنائت رجوی دروغ پردازی و فرا فکنی میکنی که این قلم”حتما در فرقه رجوی هزار کثافت کاری کرده است ولی نمیگوید” لطف کنند و یکی از کثافت کاریها را بنویسند و برایت بفرستند تا تو افشاء کنی شاید کمی خنک شوی، ضمنا همه بدانند.
هرچند بالاترین کثافت کاری دامن گیر اعضای مجاهدین حضور در کثافت خانه فرقه رجوی بوده است. که همه خیانتها در زیر آن میگنجیده. و ما بابتش به مردم خود بدهکاریم.
اما یک کثافت کاری بالاتر هم هست که از آمریکا بخواهی کشورت را بمباران کند. یا در هنگام کشتار مردمت بی طرف بایستی. تا ببینی چیزی به تو میرسد یاخیر؟ ولی دجالگرانه اعلام کنی بعد با برنده تعین تکلیف خواهم کرد!!! عین تاکتیک رجوی. سالی که نکوست از بهارش پیداست. هنگام حمله و نابودی کشور سکوت و بی طرفی تا با پیروز تعین تکلیف کنی؟ به قول بچه محلهایت، خودتی !! پیروز یا رژیم است یا آمریکا، منظور شما دقیقا این است که من همسو با نئوکانهای آمرکیا ترجیح میدهم آمریکا حمله کند و کشور را که نابود و رژیم را سرنگون کرد، آنقوت التماس میکنیم که بده به ما!!!!!! اگر نداد آنوقت ما میدانیم و آمریکا!!!! منبر منولوگ ومخاطب بی سواد نتیجه اش همین میشود که هر یاوه ای را میشود سر داد. تو و امثال تو و مرشدت رجوی یا آن ید و کوپال و میلیاردها دلار نفتی … از پس رژیم که شکست خورده بر نیامده، با آمریکایی که بفکر شما میرود و رژیم را سرنگون میکند چه غلطی میخواهی بکنی؟ دنیای واقعی محل یاوه سرایی نیست.
اگر عرضه تعین تکلیف داشتی اولا رژیم را تعین تکلیف میکردی در ثانی باز اگر عرضه داشتی یک کلام علیه آمریکایی که میخواهد ایران را نابود کند موضع میگرفتی. با آمریکایی که کشور را گفته تو میخواهی چه تعین تکلیفی بکنی؟ دوران رجوی گری – دجالگری سالهاست گذشته. و یا مردم ایران و عراق و را پس مانده خوار آمریکایی شمردن.
هرچند نگارنده انقدر صداقت دارد که خود بنویسد:
همانطور که قبلا (مانند اینجا) نیز به کرات توسط این قلم گفته و نوشته شده، به حکم وظیفه و دین ای که نسبت به مردم ایران بخاطر نقشی که اگر نه در ظهور بلکه در تداوم خیانتکارانی همچون مسعود رجوی و دارو دسته اش برگردن امثال این قلم است. دست به افشاگری میزنیم.
و مصمم هستیم که نگذاریم شبهه رجویهای وطن فروش دیگر در پس آی دزد آی دزد به رجوی برای میهن فروشی به آمریکا سینگنال بدهند که نه تنها مخالف ضد آمریکایی ها هستیم. بلکه در بمباران کشورمان بی طرفیم، و خواهشا برو عراقی های پر رو را که نمیخواهند کشورشان را اشغال کنی را نابود کن. اوکی است!!!
این است فاصله گرفتن از جنس کثیف رجوی. نه فحاشی علیه او اما بکارگیری شیوه های ترور سیاسی-شخصیتی منتقدان آنهم در قبال یک نقد به موضع سیاسی خودت و بکاربردن خطوط سیاسی علیه کشور. نه اینکه فکر کنی غیر از این از تو و امثال تو انتظار میرود. با سوادهایش همین دردها را دارند. که درمقاله “ایرانیان حاکمیت و جامعه استبدادی” توضیح مفصل تاریخی اجتماعی و سیاسی آن داده شده. برو بخوان تا خود را در ته آن جامعه استبداد زده بیابی.
مصداقی سپس به فرهنگ لمپنی روی آورده و فحاشی میکند. که یادآور عربده کشیدن لاتهای چاله میدان وقتی حیطه باجگیریشان تهدید شده بود است.
او میگوید:
“ببخشید آق مصداق بدون ایزه مقاله نوشتیم”. لمپنیزم و فرومایگی تنها محصول رجوی است و جوابی ندارد
بله، جرب و عرضه هم نداشتیم بیائیم اروپا چون اروپا خیلی خطرناک بود بجاش راحت ایران را برگزیدیم!!!
اما برای خودت و نوچه ته مانده خوار آمریکایها، بهبهانی، لازم شد که دلایل فاشیستی بودن مواضعت در تعریف میلتاریسم روشن گردد. میلیتاریسم ریشه در افکار فاشیستی دارد. مشکل در مواضع ما نیست مشکل در این که بحرالعلوم ما معنی حرفهایش را نمیفهمد تفاوت ناسیونالیسم و میهن پرستی را تفاوت ضدیت کور با آمریکا و میلیتاریسم را نمیداند آنوقت از ما گله میکند.
داداش!!
میهن پرستی Partiotism مفهومی است ناظر به عشق و علاقه به میهن و مردم و حفاظت از استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و دفاع از هویت قومی، ملی و فرهنگی آن ملت. میهن دوست فردی است که به سرنوشت کشور و فرهنگ خود حساس است و همه تلاشش را بکار میگیرد تا آنها را به بالندگی برساند.
ناسیونالیسم Nationalism اما در ذات خود متکی بر انگارههای برتریطلبی نژادی و زبانی و جز آن است و هر کدام آنان برای خود شخصیتها و واقعههای تاریخی محبوب و مقدسی میتراشند تا به واسطه آنها بتواند سلطه خود را گسترش دهد. ناسیونالیسم همچنین در ذات خود نزدیکی بسیاری با نژادپرستی و فاشیسم دارد و در هنگام دستیابی به قدرت به سرعت تبدیل به مکتبی فاشیستی و خونریز در ترکیب با میلیتاریسم میشود. چنانکه در ترکیب با فاشیسم موجب پیدایش نازیسم گردید و نمونههای آن در آلمان هیتلری و ایتالیای عصر موسولینی تجربه شد و منجر به یکی از فجیعترین جنایتهای تاریخ بشری گردید. امروزه نیز در ترامپ و دار و دسته اش که مصداقی نیز دست به دامنش است مشاهده میشود.
ناسیونالیسم مصداقی و بهبهانی
از این قسمت به بعد واقعا پرت و پلا گویی مشمئز کننده ای که نشان از اوج ناسیونالیزم!! اوست شروع میشود که بهتر است خود گوش کنید. تا معنی ناسیولیسم مصداقی و بهبهانی خوبِ خوب درک شود.
جناب مصداقی همان شخم زدن عراق و سرنگونی صدام نیز جنایت علیه بشریت بوده است. هرچند باعث نجات نگارنده از اسارت رجوی شده.نباید انسان انقدر پست و حقیر باشد که بخاطر منافع فردیش جنایتی را تائید کند.
ولی اگر بد بوده و به نگارنده که خارج از اراده اش از مواهب آن استفاده کرده و بدون اینکه قدرشناسش باشم از یک لایه از دو لایه زندان (لایه زندان رجوی و سپس لایه زندان کمپ تیف آمریکاییها) فرار کرده ام، چرا شما از همان دستگاه میلیتاریستی شخم زنی میخواهید دوباره براه بیفتد؟ و عراقیان را نابود کند. شما با کدام مجوز اجازه صدور کشتار مردمی را به آمریکای عزیز خودت میدهی؟ توفیق اجباری استفاده از شخم خوردن عراق قطعا بنفع نگارنده تمام شده، اما دلالی کردن برای تکرار آن خیانت است و دخالت در امور کشورها و همدستی با شخم زننده. درخواست تکرارش توسط شما، دلیل تائید شخم خوردن و کار شخم زننده است. انتظار نداشته باش بخاطر منافع حقیر فردی کشتار آمریکا در عراق و تکرار آنرا به درخواست تو تائیدشود.
مصداقی سپس چنین ادامه میدهد:
با معذرت از خوانندگان و بدون اینکه قصد توهین داشته باشیم جهت روشن شدن مسئله باید گفت، یک مثال بی ادبی در زبان آذری هست که میگوید
“مدفوع چون بوی خودش را نمیشنود به چمنی که رویش قرار دارد ایراد بد بویی میگیرد”.
اگر مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط رجوی بد است. مگر خودت با افتخار نمی گویی هزاران مقاله علیه تو و خیانتهایی که بتو نسبت میدهد و میگوید در زندان چه و چه کردی بگذریم از گنده کاریهایی که خودت نیز در کتابت درسوار شدن به گشتهای سپاه نوشتی و حالا آمده ای مخالف رجوی شده ای را منتشر کرده است؟ پس این تو هستی که بصورت کلان مورد سوء استفاده رجوی علیه جدا شدگان هستی. ضمنا در همین لجن پراکنی ات علیه نگارنده مگر نمیگویی رجوی تره هم برای نگارنده خرد نمیکند. چون نه کثافت کاریهایی از درون نوع زندان از این قلم دارد و نه طبق نوشته خودت در گشت سپاه نشستن و برای لو دادن مجاهدین رفتن را. تو هستی که چماق بر سر بقیه شده ای. مصداق آن ضرب المثل بی ادبی آذری!!
پس تو بیشتر مورد سوء استفاده مسعود رجوی هستی. و بیشتر در خدمت توجیه جنایاتش هستی. از زندان اوین، نگارنده جزء تنهاکسانی نیست که از زیر اعدامهای سال 67 زنده بیرون نیامده، تا معلوم نباشد چه کرده است که زنده مانده! اون ایران اون اینترنت، اون همه دوستان و اقوام و جدا شدگان و خانواده های جدا شدگان…در داخل هستند. اون هم به قول تو 9 سال که این قلم داخل بوده جای پنهانی ندارد.قبل از سیستم از همه چیز با خبرتو رجوی با هزاران کانون شورشی و خبر گیری که دمش به اسرائیل وصل است قبل از تو اگر چیزی بود در مورد این قلم اکنون جهان را پر کرده بود. چرا بوی خودت را نمیشنوی؟
همجنسی خودت را با رجوی میبینی. برای منافع حقیر خودت برای فرونشاند خشم ناشی از خودخواهی پست و حقیر صدمه دیده در اثر یک نقد، اتهامات کثیف رجوی را علیه خودت و نگارنده ملاک سجنش قرار داده مشروعش میشماری. مبارک است! چه کسی همجنس رجوی است؟
و در مورد خودت اینگونه نتیجه گیری میکنی؟
عجب!!! نه، علت حمله رجوی بتو، همان سوء استفاده اوست از امثال تو. چون جایی ندارد که از نگارنده سوء استفاده کند. نگارنده را هم در داخل تشکیلاتش خوب میشناسد هم خوب اطلاع دارد در 9 سال کجا بودم و چه کار کردم. ولی نگارنده علیرغم اینکه تو همچون رجوی به شیوهای ترور سیاسی توسل جسته ای شیوه های کثیف رجور را رد میکند. و حرف و موضع مستقل در قبال هرگونه به اصطلاح ضعف … در زندان و… دارد. (برو اینجا بخوان) مصداقی
قطعا روحیات رجوی گونه استبدادی و نقد ناپذیر جنابعالی بسیار روشن است. رجوی نیز در اوج خود شیفتگی “حاشا و کلا” میکند. و خود خوب میدانی و صدها صفحه در این زمینه سیاه کرده ای.
اما رفیق و همرزم مصداقی عنصری است که از عجایب خلقت است. آقای بهبهانی در همراهی با مصداقی میگوید:
جواب کسانیکه مشکلی ندارند که آمریکا کشورشان را بگیرد و آنرا ببلعد و از پس مانده دهان آن مردمش بخورند با جوانان و مردم میهن پرست ایران است. نیازی به هیچ تشریح و گفتاری ندارد ….آمریکایی که نیویورک تایمز افشا کرد که بعد از سرکوب 1398 به رژیم پیام داده آماده مذاکره است.
در ضمن اولا کی ایران عراق را با اشغال در آورده و شخم زده؟ که ایندو را یکی قرار میدهی؟ این حرف را خود آمریکا نیز نمزند؟ مگر مصداقی بالای منبر منولوگ میهن تی وی نگفت آمریکا رفته عراق را شخم زده؟ پای منبر مینشینی حداقل گوش کن. نکند عملیات طوفان صحرا را رژیم انجام داده بود و ما نمیدانستیم. و بقول مسعودرجوی که میگفت کردها را بکشید آنها پاسدارانی هستند که لباس کردی پوشیده اند. نکند در این مورد هم سربازان ایرانی بودند که لباس ارتش آمریکا را بتن داشتند و عراق را شخم زدند؟
اظهارات تاریخی یک عقب افتاده بی وطن خود فروخته از این قبیل که:
بهبهانی در گفگو با مصداقی در میهن تی وی
دلالی برای اجانب و میلتاریسم فاشیستی آمریکا یعنی همین. آهای کسانیکه هرزه گویی های بی حد و مرز چهار ساعته در منبر میهن تی وی را دنبال میکنید، هیچ احساس توهین به شعورتان، به غرور ملیتان، به انسانیتتان از بیانات خیانت باریکه میشنوید نمیکنید؟ آنوقت شما را میتوان آپوزیسیون که هیچ، ننگ ملتی هم نمیتوان نامید. کسانیکه مردم کشورشان و عراق را به بردگی و جیره خواری و پسمانده خواری غذای آمریکا فرامیخوانند؟ فرومایه گی از حد گذشته و فراتر از نظرگاههای فاشیستهای کوکلوس کلان (چون امروزه هیچ سیاستمدار میلیتاریست آمریکایی و یا خود فروخته ترین ایرانی وابسته به دستگاههای اطلاعاتی دشمنان ایران جرات نمیکنند که چنین شکرهایی را اگر هم بدان معتقد باشند علنی بخورند) یعنی غارت کشور بدست آمریکا، و حلوا حلوا کردن پسمانده خواری مردم ایران یا عراق.
از طرفی آیا ایران در حال غارت منابع عراق است؟ مگر مردم ایران شعار نمیدهند که نیازی به هزینه کردن در عراق نیست. یعنی ایران در عراق هزینه میکند نه غارت. چرا برای دلالی کردن و لاپوشانی غارت عراق توسط میلیتاریسم آمریکایی آنرا اینگونه واژگونه جلوه میدهید؟ هرچند اگر ایران هم عراق را غارت میکرد قطعا اشتباه بود. انوقت از نگارنده انتظار دارد غارت آمریکا درعراق را نادیده گرفته و نقد نکند. حاشا و کلا!!!
مصداقی در ادامه فرافکنی رجوی صفتانه میگوید:
مصداقی میداند که نگارنده بعد از محکومیت به دهسال زندان توسط رجوی از فرصت محاصره اشرف توسط آمریکا برای فرار استفاده کرده است. ولی مصداقی آزادیبخش بودن میلیتاریسم را به نگارنده نسبت میدهد و به ناشکری کردن در قبال میلیتاریسم آمریکا در نجات از زندان رجوی متهم میکند. و میخواهد این قلم با قدر دانی از آن به حکم مصداقی برای نابودی مردم عراق توسط آمریکا صحه بگذارم!!!. و منافع حقیر فردی را به نابودی کشوری ارجح بشمارم. “حاشا و کلا”. “حاشا و کلا”را اینجاست که بکار میبرند نه در خیره سری و ادامه در مواضع غلط و دلالی برای میلتاریسم آمریکا آنهم علیه کشورت.
در اینگونه موارد، جواب ما به مصداقی ها و بهبهانی ها جواب کسی نیست جز جواب ستارخان به کنسول روس که میخواست مردم ایران پس مانده غذای روسها را بخورند اما ستارخان را به والی گری آذربایجان بگمارند.
خجالت بکشید. برای پس مانده خوار کردن ایرانیان باید اول از روی جنازه امثال این قلم و محمدرضا روحانی ها و محمد نوری زاده ها ومیلیونها ایرانی وطن پرست که تفاقا در داخل هم هستند همانجا که خاوران هم هست!! و حتی همان اردشیر زاهدی و البته میلیونها ایرانی باشرف در خارج کشور رد شوید.
حق کردن سنگها
اجازه بدهید به مصداق های وطن فروش و اجنبی پرست یکبار برای همیشه گفته شود:
نگارنده اگر بزرگترین اشتباه و خیانتش به مردم ایران را نه بدلیل قدرت پرستی، و مقاصد ژورنالیستی پست و حقیر، بلکه بدلیل خامی جوانی و بی دانشی و هیجانات و شور دوران انقلاب 22بهمن از فاصله 6000 کیلومتری (بدلیل تحصیل در انگلستان و عدم حضور در میان مردم ایران از سال 1353 تا 1384) در جستجوی استقلال و خوشبختی و رفاه و آزادی و پیشرفت در شان ایرانی و در یک کلام “آرمانخواهی بدون دانش کافی“، برای کشورش، فریب شعارهای دروغین مسعودرجوی و تبلیغات رسانه های غربی حامی او را خورده باشد.
در عوض بالاترین افتخارش رفتن به ایران درپی شناخت مسیر اشتباه رفته شده، بعد از کسب تجربه و دانش اما به بهای سنگین عمر، جوانی، و هزاران بار ریسک مرگ و با ترکشهایی در بدن، و بعد از شناخت جنایتکاری چون رجوی و افکار داعشی او و حامیانش بوده است. و البته نیامدن مستقیم به خارج (صرفا برای راحت زندگی و خود چرانی در غرب) و تبدیل شدن به تفاله های وطن فروشی مانند کسانیکه که بخواهند مردم کشورشان پس مانده غذای آمریکا و اجانب را بخورند. و یا بخواهد که برای خواسته های حقیرفردی و در دلالی برای اجانب، کشورش مورد بمباران قرار بگیرد میداند.
در مورد داخل بودن اما، این گوی و این میدان و آن 80 میلیون ایرانی داخل کشور و دهها میلیون ایرانی خارج کشور اگر خطایی در ایران علیه عالیترین منافع مردم ایران از نگارنده سرزده است برای مصداقهای وطن فروشی ارسال کنند تا شاید بتوانند برای جاده صافکنی جیره خوار آمریکا کردن مردمش مورد بهره برداری قرار دهد.
براستی از مصداقی باید سوال کرد تو که در قبال یک انتقاد به یکی از مواضعت همچون رجوی عنان از دست داده و به چنین منجلابی سقوط میکنی، چرا در قبال دُرافشارنی ها و شکر خوردنهای بهبهانی که در ادامه بیشتر میآید نه تنها هیچ واکنشی نداری که تائید هم میکنی؟ ناسیونالیست!! چرا بتدریج مواضع ات در حال نزدیک شدن به مواضع وطن فروشانه رجوی در آویختن به نئوکانها برای مداخله در ایران و عراق است؟ مگر همین اواخر در شو سکولار دمکراتها با بادی به غب غب مدعی نشدی که :
این دقیقا اثرات منابر از نوع آخوندهای دوریالی بصورت منولوگ است. استدلال دندان که هیچ فک شکن این موجود متوهم بی سواد سیاسی را مشاهده میکنید؟ در ادامه، دُرافشانی های این زوج کوتوله فکری را خود از زبانشان بشنوید و قضاوت کنید.
بی سواد، در مرزها رجوی در همدستی با دشمنان و اشغالگران کشور، جوانان مردم ایران را که برای دفاع از میهن به مرزها فرستاده بودند را میکشت. ولی در وسط تهران اگر همین جوانان در مقابل تعدادی فریب خورده در دام ارتش دست ساز آمریکایی که کاری جز حفاظت از سلطنت نداشت مقابله میکردند. واقعا رضا پهلوی چه مشاوره ای را از دست میدهد! بسیار برای رضا پهلوی که ایما اشاره هایت را نادیده میگیرید متاسفم! بس کن این میزان از یاوه سرایی را.
بهبهانی:
جواب مصداقی:
پشتک وارو زدن در ده دقیقه، و اینهمه متناقض و ضد نقیض حرف زدن را والله ما از آخوند دو ریالی محل هم نشنیده بودیم. مگر دو دقیقه قبل نگفت:
مگر نمیگویی این بی ثباتی روی ثبات ایران هم مستقیم اثر دارد، پس چرا اولا آنرا مانند دشمنان کشور به گردن ایران می اندازی؟
در ثانی چرا دوباره دست بدامن آمریکا عامل بدبختی و عدم ثبات عراق و منطقه که روی بی ثباتی ایران هم مستقیم اثر دارد شده ای؟ و میخواهی به کشتار جوانان عراقی که میخواهند این عامل شخم زدن کشورشان از میهنشان خارج شوند، بپردازد؟ چرا به نقد ما به این خواسته ننگینت، که حالا دیگر باید گفت “فاشیستی” است، چنگ و دندان نشان میدهی؟ وقتی خودت به شخم خوردن عراق و بی ثباتی تاکید داری آنهم توسط آمریکا که به ایران نیز بی ثباتی داده است، پس هر حاکمیتی در ایران بود حق دارد نگران نا امنی در عراق باشد .
مصداقی همچون مسعود رجوی در راستای نئوکانها و عربستان و اسرائیل وانمود میکند داعش نتیجه عمل ایران است.
در این سناریوی دلالی، انوقت ناجی کیست؟ آمریکا! که ایرانیان باید پس مانده غذایش را بخورند و خدا را شکر کنند. داعشی که خود وزیر خارجه آمریکا خانم هیلاری کلینتون رسما علام کرد که خودمان درستش کردیم. رئیس جمهور آرژانتین نیز در مجمع عمومی سازمان ملل طی سخنرانی طولانی عینا همین حقیقت را به تفصیل بیان کرد. همه انسانهای با شرف و محققین و خبرنگاران مستقل … این حقیقت را عنوان کرده اند. چرا زیاده خواهی ایران و شیعه در عراق را بهانه میکنی؟ مگر خواست ثبات عراق که ثبات ایران هم هست که آمریکا بهم زده خواست نا مشروعی است؟ چرا دروغها و یاوه های اسرائیل و عربستان و … تکرار میکنی؟
نگاه کنید به کتاب بازی شیطانی رابرت دایفوس خبرنگار و برنده جایزه کتاب سال 2003 در مورد نقش آمریکا و انگلیس و سیاستهای کثیفی که از درون آن داعش بوجود آومد.[P]
بهبهانی و فیلم اکشن زندگی ژنرال مک مستر و مظلومیت میلیتاریستهای جهان و نتایج اخلاقی میهن تی وی
بهبهانی با سوز دل از ماجرایی که در یک فیلم دیده حکایت میکند:
اگر تابحال با خانواده های یک نژآد پرست آمریکایی پای تلویزیون فیلمهای رامبو نشسته باشید. پسر 7ساله خانواده عینا همین تاثیر را از فیلمهای هالیودی با سرمایه گذاری سیستم میلیتاریستی آمریکا میپذیرد. استدلال بهبهانی در توجیه شخم خوردن عراق متکی به فیلمی است در مورد ژنرال مک مستر نازنین و یک سرباز آنهم نوع سیاه پوستش که اگر بسمتش تیر زدند چون سفید پوست نیست، ترحم بیشتری برای میلیتاریستهای نژاد پرست جلب میکند، که بیچاره آمریکایی ها در حال کباب شدن برای مردم عراق هستند. آنوقت این کفار مانند شمر که بسمت حضر عباس تیر میاندازند بسمت یک سرباز آمریکایی (نه میلیتریستهایی چون نتانیاهو، جولیانی و مک کین و بولتن و پمپئو!!!) خادم مردم عراق!!، آنهم از نوع سیاه پوستش تیر می اندازند. (گریه و شیون و بر سر و سینه زدن حضار پای منبر میهن تی وی برای طفلان مسلم ببخشید برای میلیتاریسم آمریکا و ژنرال مک مستر. و لعن و نفرین به تیر اندازدها). اما تیر اندازها کیند؟حالا بهبهانی تیر انداز را نیز معرفی میکند.
بهبهانی:
مصداقی:
گریه و شیون بیشتر حضار در جلسه و بالا گرفتن شعار مرگ بر تیر اندازان به گلوی یاران امام حسین!!! این یعنی همان دلالی کردن برای میلیتاریسم یعنی حالا دیگر باید قاطعانه گفت مواضع فاشیستی و نه حتی شبه فاشیستی.
سوال بهبهانی:
جواب مصداقی
بهبهانی:
به این زوج خوشبخت بحرالعلوم و اقیانوس استدلال باید گفت، عرق ملی احساسی است مربوط به واکنش مردم مثلا عراق نسبت به تجاوزی خارجی به کشورشان. اگر آنها با نیروی خارجی هرکس که باشد مقابله کردند حقشان است. ولی تو کی هستی که از آمریکا، بخواهی نیروهای عراقی را که خواستار خروج متجاوز آمریکایی هستند را نابود کنند. شیر فهم شد؟ مصداقی:
سینه چاک کردن و آب از لب و لوچه مصداقی راه افتادن مشمئز کننده اندر تعریف و تمجید ازعلم و دانش یک میلیتاریست بخاطر مدارک هاروادش و تبلیغ برای محاسن او را مشاهده میکنید.
بهبهانی:
مصداقی :
معنی شرافتمندی را نیز فهمیدیم. که باید از فیلم زندگی مک مستر یاد بگیریم!! و از هر وسیله ای استفاده نکنیم. به کسی تیر نزنیم که آب برایمان میخواهد درست کند.
در کجای لجن پراکنی مصداقی اشاره ای به محتوای تحریفی که مدعی است صورت گرفته است شده بود؟ حتی یک کلمه هم درتحریف ادعایی او وجود داشت؟ ولی فقط برای چفت و جور کردن دجالانه و ژورنالیستی ته جمله اش را بعد از اینهمه فحاشی میخواهد حق بجانب ببندد. اینهم از اثرات آنتنی بودن و پیچیدگی ادعایی این مصداق خود شیفتگی رجوی گونه است.
داود باقروند ارشد
10 ماه می 2020
21اردیبهشت 1399
[A]. اُتِلو یا اُتِللو Othello یا تراژدی اُتِلو مغربی ونیز عنوان نمایشنامهای عاشقانه و تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۳–۱۶۰۴ میلادی نوشته شدهاست. این نمایشنامه بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی (۱۵۶۵ م)، نوشتهٔ سینسیو، نویسندهٔ ایتالیایی، نگاشته شدهاست. در این نمایشنامه شکسپیر به مضمون خیانت در عشق میپردازد.در این تراژدی، اُتِلو(نام دیگرش «مغربی» است)، شخصیت اصلی مرد داستان که فرماندهی مغربی در ارتش ونیز است، بهتحریک یکی از زیردستانش به نام «ایاگو»، به وفاداریِ همسر خود «دِزدِمونا» شک میکند و بی آنکه مسئله را با زن در میان بگذارد، بیرحمانه او را میکُشد. اما بعد از قتل به بیگناهی همسر وفادارش پی میبَرَد که بسیار دیر است؛ در نتیجه دست به خودکشی میزند
[B] ما اگر از کار شرافتمندانه ایکه بدلیل دین و وظیفه میهن پرستانه خود نسبت به ایران و مردم ایران فقط و فقط یک از هزار تجاربمان از این فرقه مافیایی و ضد ایرانی را بدون کمترین کم و کاستی به اطلاع مردم ایران و جهان میرسانیم. این احساس دین بدلیل شراکت در جرایمی است که مسعودرجوی علیه ایران و ایرانی مرتکب شده. https://www.nototerrorism-cults.com/?p=20481
افراد همچون مهدی تقوایی بزرگترین ایرادشان این بود که جهان فکریشان دچار یک فیکسیم صلب و سخت بود که در کار سازمانی و بیگانه با حقوق بشر و آزادی فکر و اندیشه تبلور می یافت و به همین اعتبار علیرغم اینکه مهدی مخالف جدی مسعودرجوی و کودتای او بود اینرا در درون تشکیلات و بعد ها علنی نکردند. تا ما جوانترها یاد بگیریم که یک انقلابی قبل از همه و بیش از همه باید معترض باشد تا دیکتاتور پذیر. https://www.nototerrorism-cults.com/?p=20286
آیا نباید قبول کرد (جدای از مسئولیتهای فردی هرمجاهد، و شرایط مطلق خفقان و بی خبری چهل ساله درون فرقه ای و اینکه در خدمت صدام و عربستان و آمریکا بکارگرفته شده اند) تا آنجا که به نیروهای مجاهد برمیگردد، عمری را برای آزادی به مبارزه گذرانده اند؟https://www.nototerrorism-cults.com/?p=19972
باید برای خروج از کوری فکری رجوی ساز، از تاریکی و جهل رجوی ساخته، توهمات چپ نمایانه و خود شیفتگیهای بیمارگونه ای همچون “مبارز آزادی”، “گل سر سبد مبارزین”، “لم یرتابو”، “مقاوم”، “زندانی شکنجه شده” … و جهت روبرو شدن با واقعیات، یعنی نگاه مردم ایران به مسعودرجوی و همه شریک جرمهایش(اعضای مجاهدین) با همه القاب رجوی ساخته، فاصله گرفت. https://www.nototerrorism-cults.com/?p=20085
[C] ماهواره ای که پرتابش صفوف دوست و دشمن را روشنتر کرد، نقدی بر مواضع ایرج مصداقی…
جنایات تکاندهنده جدیدی از مسعودرجوی علیه نزدیکانش ” مادر عالمه” و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر همخوابگی رجوی با زنان ….ایرج مصداقی: “اگر بین ایران و آمریکا جنگ شود من در کنارهیچکدام نمی ایستم”.… مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد و تذکرِایرج مصداقی… چرا سیستم ناتوان از حل مسئله فساد سیستماتیک است؟ − نمونه ولی فقیه و نمایندهاش در گیلان ایرج مصداقی… چرا مسعود رجوی شهادت دادن مجاهدین در دادگاه سوئد علیه حمید نوری را ممنوع کرده است؟نامهی شریرانهی نمایندهی مریم رجوی به «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن
[D] دستور نخستوزیر نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق که فرماندهی نیروهای مسلح را نیز بر عهده داشت، طی حکمی فرمان تشکیل بسیج مردمی عراق برای رویارویی با تهدید داعش و جلوگیری از حمله به بغداد را صادر کرد. پس از این فرمان، نیروهای مردمی، بویژه با حضور کسانی که تجربه نظامی داشتند، شکل گرفت و به میدان جنگ با داعش روانه شد.
فتوای آیتالله سیستانی
سه ماه پس از شروع فعالیت حشد شعبی، آیت الله سیستانی مرجع شیعه در نجف به وجوب کفایی جهاد، فتوا داد و از همه کسانی که توانایی جنگیدن داشتند، دعوت کرد، در کنار نیروهای ارتش به مقابله با داعش بپردازند. این فتوا نقش بسزایی در ترغیب مردم به پیوستن به حشد شعبی داشت و به آن، مشروعیت بخشید.
مشروعیت قانونی
در سال ۲۰۱۵ هیئت وزیران عراق تصویب کرد که سازمان حشد شعبی، سازمانی رسمی و مرتبط با نخستوزیر است. در پی این مصوبه این نیرو
بهصورت رسمی، بخشی از ساختار نیروهای مسلح عراق محسوب و وابسته به فرمانده کل نیروهای مسلح شد.
[E] گفته خود ایرج مصداقی در همین میهن تی وی که در متن مقاله فوق آمده است.
[F] نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق که فرماندهی نیروهای مسلح را نیز بر عهده داشت، طی حکمی فرمان تشکیل بسیج مردمی عراق برای رویارویی با تهدید داعش و جلوگیری از حمله به بغداد را صادر کرد. پس از این فرمان، نیروهای مردمی، بویژه با حضور کسانی که تجربه نظامی داشتند، شکل گرفت و به میدان جنگ با داعش روانه شد. فتوای آیتالله سیستانی سه ماه پس از شروع فعالیت حشد شعبی، آیت الله سیستانی مرجع شیعه در نجف به وجوب کفایی جهاد، فتوا داد و از همه کسانی که توانایی جنگیدن داشتند، دعوت کرد، در کنار نیروهای ارتش به مقابله با داعش بپردازند. این فتوا نقش بسزایی در ترغیب مردم به پیوستن به حشد شعبی داشت و به آن، مشروعیت بخشید.مشروعیت قانونی. در سال ۲۰۱۵ هیئت وزیران عراق تصویب کرد که سازمان حشد شعبی، سازمانی رسمی و مرتبط با نخستوزیر است. در پی این مصوبه این نیرو بهصورت رسمی، بخشی از ساختار نیروهای مسلح عراق محسوب و وابسته به فرمانده کل نیروهای مسلح شد.
[G] کسروی احمد، تاریخ مشروطه ایران، چاپ چهارم 1397، انتشارات هرمس صص 866-867، پشتیبانی علمای نجف. [فتوای مراجع تقلید نجف “همراهی با مخالفین مشروطه و اطاعات حکمشان درتعرض به مجلس خواهان به منزله اطاعت یزید بن معاویه است” را در مخالفت با به توپ بستن مجلس و در محاصر و گرسنگی دادن به تبریزستارخان هم گفتند “رفتن به سر تبریز به منزله جنگ با امام زمان و بستن راه خوارو بار برای ان شهر در حکم بستن آب فرات به روی اصحاب سیدالشهدا” میباشد.,ستارخان نیز همواره میگفت”من حکم علمای نجف را اجرا میکنم”]
[H] https://www.dw.com/fa-ir/opinion/a-47490812 دیدار فرح پهلوی با آیت الله خویی. هدف از سفر فرح پهلوی به نجف، جلب حمایت خویی از پادشاه ایران و صدور بیانیهای در این زمینه بود، ولی او از دادن هر بیانیه علنی که بتواند در بسیج مردم برای پشتیبانی از شاه مورد استفاده قرار گیرد خودداری کرد.
[I] چه فرقه است بین ایران و آمریکا در اشغال عراق، در نابودی عراق، اونجا را توضیح بده. کدامش بهتره. اگر آمریکا بیاد و بره تو مملکتی کارخانه بزنه، فلان بکنه بچاپه و ببره بالاخره از بغل دهن ماهی بزرگتر می ریزه ماهی کوچیکها هم میخورن. یا یک مشت گشنه یا غربتی بیایند و نابود کنند مملکت رو چرا آنجا خوب است اینجا بد است اینها را نفهمیدم!!! مصداقی: آخه این هرچی داره از حمله آمریکا به عراق داره،
[J] مقاله “گروگانگیری سفارت آمریکا مبارزه ضد امپریالیستی یا زهر ماندگار مسعودرجوی و چپ بر تن و جان ایران زمین” از این قلم در نقد ضدیت کور با آمریکا و ابعاد فاجعه آمیز صدمات آن به ایران روشنگر است. ضمنا دلیل نهایی خروج و فرار نگارنده از فرقه رجوی حمایت رجوی از تروریسم القائده در 11 سپتامبر بوده است. چندین بار در نوشته های نگارنده آمده از جمله در مقاله قسمت پنجم : تروریسم مسعود رجوی در عراق و تبعات جهانی آن، در زیر تیتر “رجوی و حمله تروریستی 11 سپتامبر” آمده است که همان در صحنه جشن مسعودرجوی نگارنده اعتراضش را به عباس داوری اعلام میکند.
[K] Adams John 1932 History of United States of America Vol. IV P81-82. Albert J. Beveridge March of the Flag. Address to an Indiana Republican Meeting, Indianapolis, Indiana
[L] نگارنده که توسط رجوی به ده سال زندان محکوم شده بود و با اشغال عراق و به اسارت در آمدن همه فرقه از جمله نگارنده، خود را همانند بیش از هزار اسیر دیگر در فرقه رجوی، (برای نجات از زندان رجوی) به نیروی اشغالگری که یک کشور را اشغال میکند،که طبق کنوانسیون 4 ژنو مسئول جان تمامی شهروندانی است که در اسارتش هستند، معرفی مینماید. تبدیل اسارت دو لایه به یک لایه و رفتن به تیف زندان موقت خارج از حیطه رجوی اما چسبیده به اشرف. قدر شناس این آزادی از بند رجوی بقیمت شخم خوردن عراق نیستم!!! یعنی نابودی کشوری را چون باعث نجات فرد از اسارت رجوی شده را تائید کند!!!
[M] کسروی احمد، تاریخ مشروطه ایران، چاپ چهارم 1397، انتشارات هرمس صص 866-867، پشتیبانی علمای نجف. [فتوای مراجع تقلید نجف “همراهی با مخالفین مشروطه و اطاعات حکمشان درتعرض به مجلس خواهان به منزله اطاعت یزید بن معاویه است” را در مخالفت با به توپ بستن مجلس و در محاصر و گرسنگی دادن به تبریزستارخان هم گفتند “رفتن به سر تبریز به منزله جنگ با امام زمان و بستن راه خوارو بار برای ان شهر در حکم بستن آب فرات به روی اصحاب سیدالشهدا” میباشد.,ستارخان نیز همواره میگفت”من حکم علمای نجف را اجرا میکنم”]
[N] همانجا
[O] https://www.dw.com/fa-ir/opinion/a-47490812 دیدار فرح پهلوی با آیت الله خویی. هدف از سفر فرح پهلوی به نجف، جلب حمایت خویی از پادشاه ایران و صدور بیانیهای در این زمینه بود، ولی او از دادن هر بیانیه علنی که بتواند در بسیج مردم برای پشتیبانی از شاه مورد استفاده قرار گیرد خودداری کرد.
[P] کتاب بازی شیطانئ انگلیس و امریکا که از درون آن داعش پدید آمد : رابرت درایفوس “Robert Dreyfuss” نویسنده كتاب “ بازی شیطانی” سالها به عنوان خبرنگار دست اندركار پژوهش و نوشتن مقالات تفصیلی درباره رویداد های سیاسی، اقتصادی و مسائل مربوط به امنیت ملی آمریكا بود و در این کتاب به سیاست کثیفی اشاره میکند که از درون آن داعش پدید آمد که انگلیسی و امریکائی ها از سالها پیش آنرا طراحی کرده بودند و آنچه می خوانید خلاصه ایست از نظراتی که دریفوس پیرامون انگیزه نوشتن کتاب “ بازی شیطانی” مطرح کرد و در مطبوعات امریکا منتشر و سپس توسط راه توده ترجمه و انتشار یافت .
مقالات دریفوس درباره نقش نفت در حمله آمریكا به عراق برنده جایزه در سال 2003 شد و هدف نویسنده در سالهای بعد از 11 سپتامبر 2001، تحقیق و بررسی و نوشتن مقالات پرشماری درباره حمله آمریكا به عراق و افشای اشخاصی چون احمد چلبی و نهادهای پنهانی ، اداره طرحهای ویژه پنتاگون و برنامه محافظه كاران نو برای خاورمیانه، جاسوسی های اقتصادی سازمان سیا، قرار داد های صدها میلیارد دلاری پنتاگون با كارخانه های اسلحه سازی بوده و نویسنده ، انگیزۀ خود در نوشتن كتاب بازی شیطانی را چنین خلاصه میكند:
من در این كتاب قصد داشتم به بخشی از این سئوال پاسخ دهم كه چرا دولت آمریكا و بسیاری از متحدینش بیش از 50 سال جناح راست اسلامی را به عنوان شركای مطلوب در جنگ سرد برای خود انتخاب كردند. برخورد من در این كتاب به صورت یك مورخ نیست، بلكه به عنوان یك خبرنگار است. بخش وسیعی از كتاب بر پایه مصاحبه های طولانی با شمار زیادی از ماموران با سابقه وزارت خارجه، سازمان سیا، پنتاگون و رهبران بخش خصوصی است كه در بسیاری از رویدادهای نیم قرن اخیر شركت فعال داشته اند . . . تقریبا همۀ افرادی كه با آنها مصاحبه كرده ام مطالبشان علنی و مستند و همۀ وقایع مندرج در كتاب همراه با ذكر منابع موثق است.
در این كتاب نشان داده میشود كه از چند دهه قبل از یازده سپتامبر، متعصب و كار كشته ترین فعالان سازمان های اصول گرای اسلامی بویژه جناح افراطی آن اكثرأ به دو دلیل به عنوان متحدین دولت های انگلیس و آمریكا مورد استقبال قرار میگرفتند: اول آنكه ضد كمونیست هایی سرسخت و بیرحم بودند. دوم آنكه مخالف ملی گرایان غیرمذهبی ، سكولار مانند جمال عبدالناصر در مصر و دكتر مصدق در ایران بودند .در سالهای دهۀ 1950، ایالات متحده فرصت آن را داشت كه با ملی گرایان كنار بیآید و بسیاری از سیاستمداران آمریكا هم در واقع چنین پیشنهاد میكردند، اما سرانجام ملی گرایان جهان سوم برای شركت در مبارزه علیه شوروی به عنوان افراد و نیروهای غیرقابل اعتماد كنار گذاشته شدند و در عوض به سالهای پایانی دهۀ 1950 كه میرسیم ایالات متحده به جای آنكه دست اتحاد به سوی نیروهای ترقی خواه غیرمذهبی در خاورمیانه و كشورهای عربی دراز كند متحد نیروهای ارتجاعی اسلام گرای عربستان گردید و در نتیجه دولت آمریكا به جای دوستی با جمال عبدالناصر عهد اتحاد با خاندان سعودی بست.
مسئله دوم كه در كتاب آشكار میشود این است كه در ده، 1950، در اوج جنگ سرد و مبارزه بر سر كنترل خاورمیانه، ایالات متحده از رشد سریع دست راستی های اسلامی در این منطقه از مصر گرفته تا افغانستان پشتیبانی كرد. در مصر، انورسادات به اخوان المسلمین دوباره اجازه فعالیت آزادانه داد. ایالات متحده، اسرائیل و اردن از جنگ اخوان المسلمین علیه دولت سوریه حمایت كردند. افزون بر آن برای نخستین بار، كتاب این واقعیت را افشا میكند كه دولت اسرائیل به احمد یاسین و اخوان المسلمین در كرانه غربی و نوار غزه كمك كرد تا گروه حماس را به وجود آورد. آمریكا از جهادگران اسلامی در افغانستان حمایت كرد. این نوع پشتیبانی از مدتها پیش از دخالت شوروی در افغانستان در سال 1979 آغاز شده بود و ریشه های آن برمیگردد به فعالیتهای مخفیانه سازمان سیا از دهه های 1960 و 1970 در افغانستان. رشد اسلام گرایان دست راستی در افغانستان منجر به جنگ داخلی در آن كشور و در سالهای دهۀ 1980 و روی كار آمدن طالبان و آغاز فعالیت اسامه بن لادن برای به وجود آوردن القاعده شد. آیا دست راستی های اسلامی بدون پشتیبانی دولت آمریكا میتوانستند وجود داشته باشند؟ .